یکی از روشهای جدید در علم حقوق، روش تشخیص هویت ژنتیک است که از علم زیست شناسی وارد علم حقوق شده و بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این روش در آیین دادرسی کیفری، روش تشخیص هویت ژنتیک، به عنوان دلیل اثبات دعوی مورد استفاده قرار میگیرد و در زمره دلایل عینی به شمار میرود. نتایجی که از آزمونهای DNA در مراحل مختلف تحقیقات ابتدایی و دادرسی به قضات ارائه میشود بسیار معتبر است. به گونهای که اگر با ادلههای سنتی در تضاد باشد، امکان رد یا شبهه در مورد صحت ادله سنتی وجود دارد. از طرفی نسب ماهیتی است ذهنی و تجریدی که از امری تکوینی یعنی خلق شدن یک انسان از نطفه انسانی دیگر انتزاع میگردد که در واقع مبین هویت هر فرد و تعیین کننده رابطه او با افراد خانواده خود و سایرین بر مبنای آثار شرعی و حقوقی مترتب بر آن است. باتوجه به نقش مهم نسب در حفظ اساس و شالوده خانواده و دوام نسلها و در مقابل آثار سوء آسیبپذیری آن به لحاظ دعاوی واهی، در بر هم زدن آسایش و حریم پاکدامنی خانواده از اهمیت زیادی در هر نظام حقوقی برخوردار است. لذا با توسعه علم ژنتیک و قابلیت و کاربرد آن در اثبات نسب سوالاتی پیرامون مشروعیت استفاده از آن مطرح میشود که پاسخگویی به این سوالات و مطالعه بیشتر در این زمینه دارای اهمیت فراوانی است.