روزی، روزگاری در زمانهای خیلی دور، زنی بود به نام «حنّه». حنّه و شوهرش عِمران در شهر اورشلیم زندگی میکردند. اورشلیم شهری است در سرزمین فلسطین. سالهای زیادی از زندگی حنّه و عِمران گذشته بود، امّا آنها هنوز فرزندی نداشتند. روزی حنّه به درگاه خداوند دعا کرد و از او خواست که فرزندی به او بدهد...
قسمتی از متن کتاب-