هر اندیشه نابترین انرژیست، و این انرژی بر آن است که وجود خویش را آشکار کند، بدین معنی که اندیشه به عمل تبدیل شود. انرژی ارسالی بر سر راهش درپی یافتن یک انرژی هماهنگ است، یعنی انرژیای که درست با اندیشهی ما همصداست. با نیروی اندیشههایمان همهی آنچه که دربارهی خود و دیگران میاندیشیم را به درون زندگیمان میکشیم.
ما با اندیشههایمان فرمانهایی را صادر میکنیم، و تفاوت نمیکند که آگاهانه یا ناخودآگاه به آنها اندیشیده باشیم.
چه چیزی را بخواهیم، چه آرزو کنیم و چه در تردید به سر ببریم: همهچیز تنها از طریق قانون جذب عمل میشود.
هر تفکری خالصترین انرژی است و این انرژی در تب و تاب میماند تا بالاخره خود را در قالب یک پدیده نمایان سازد. نمیتوان گفت این تفکر است که خود را در رفتار نشان میدهد، بنابراین انرژی تراوشیافته از تفکر در تلاش است تا مدام بر سر راه خود فقط با انرژی همسان خود برخورد و آنرا جذب کند، درست همانی که با افکارمان در رزونانس (بازتاب افکار) است. در مجموع قدرت افکار میتواند ما را بهسمت هر آنچه در مورد خود و در زندگی روزمره میاندیشیم، جذب کند.