0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب آلبوم خانوادگی مجتبا پورمحسن نشر چشمه

کتاب آلبوم خانوادگی مجتبا پورمحسن نشر چشمه

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
درباره آلبوم خانوادگی
در ‌‌‌‌این ‌‌‌‌چند ‌‌‌‌سال ‌‌‌‌آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قدر ‌‌‌‌گفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام ‌‌‌‌عاشق ‌‌‌‌پدرم ‌‌‌‌هستم ‌‌‌‌که ‌‌‌‌حق ‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهم ‌‌‌‌فکر ‌‌‌‌کنی ‌‌‌‌مادرم ‌‌‌‌را ‌‌‌‌دوست ‌‌‌‌ندارم. ‌‌‌‌به ‌‌‌‌مادرم ‌‌‌‌هم ‌‌‌‌حق ‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهم ‌‌‌‌ناراحت ‌‌‌‌شده ‌‌‌‌باشد ‌‌‌‌از ‌‌‌‌بس ‌‌‌‌که ‌‌‌‌نگفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام ‌‌‌‌چه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قدر ‌‌‌‌دوستش ‌‌‌‌دارم، ‌‌‌‌البته ‌‌‌‌که ‌‌‌‌دوستش ‌‌‌‌دارم. این ‌‌‌‌مادرم ‌‌‌‌است. ‌‌‌‌همان ‌‌‌‌که گوشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ‌‌‌‌سمت ‌‌‌‌چپ ‌‌‌‌ایستاده ‌‌‌‌و ‌‌‌‌لب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایش ‌‌‌‌را ‌‌‌‌روی ‌‌‌‌هم ‌‌‌‌گذاشته؛ ‌‌‌‌هر ‌‌‌‌که ‌‌‌‌ببیند ‌‌‌‌فکر ‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند ‌‌‌‌لای ‌‌‌‌دندانش ‌‌‌‌ایرادی ‌‌‌‌دارد ‌‌‌‌که ‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد ‌‌‌‌پنهانش ‌‌‌‌کند. ‌‌‌‌بله، ‌‌‌‌الان ‌‌‌‌دندان‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایش ‌‌‌‌عیبی ‌‌‌‌ندارد، ‌‌‌‌چون ‌‌‌‌دیگر ‌‌‌‌اصلاً ‌‌‌‌دندانی ‌‌‌‌ندارد. ‌‌‌‌اما ‌‌‌‌آن ‌‌‌‌روزها ‌‌‌‌اوضاع ‌‌‌‌جور ‌‌‌‌دیگری ‌‌‌‌بود. داشتم ‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفتم، ‌‌‌‌مادرم ‌‌‌‌را ‌‌‌‌هم ‌‌‌‌خیلی ‌‌‌‌دوست ‌‌‌‌دارم. ‌‌‌‌از ‌‌‌‌مادرم ‌‌‌‌خیلی ‌‌‌‌چیزها ‌‌‌‌یاد ‌‌‌‌گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام. ‌‌‌‌چیزهای ‌‌‌‌خوب، ‌‌‌‌خیلی ‌‌‌‌خوب ‌‌‌‌و ‌‌‌‌چیزهای ‌‌‌‌بد، ‌‌‌‌خیلی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خیلی ‌‌‌‌بد. ‌‌‌‌این‌جا هشت ‌‌‌‌سالم ‌‌‌‌بود، ‌‌‌‌در ‌‌‌‌یکی ‌‌‌‌از ‌‌‌‌روزهای ‌‌‌‌بهاری ‌‌‌‌که ‌‌‌‌باران ‌‌‌‌بهاری ‌‌‌‌عطری‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌را ‌‌‌‌از ‌‌‌‌خاک ‌‌‌‌به ‌‌‌‌ارمغان ‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد ‌‌‌‌که ‌‌‌‌وسوسه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ات ‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد ‌‌‌‌باور ‌‌‌‌کنی ‌‌‌‌زیر ‌‌‌‌خاک، ‌‌‌‌آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌قدرها ‌‌‌‌هم ‌‌‌‌که ‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند ‌‌‌‌ترسناک ‌‌‌‌نیست. ‌‌‌‌شرشر ‌‌‌‌باران ‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ریخت ‌‌‌‌روی ‌‌‌‌ایرانیتی ‌‌‌‌که ‌‌‌‌کاشی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های ‌‌‌‌نیمی ‌‌‌‌از ‌‌‌‌حیاط ‌‌‌‌خانه ‌‌‌‌را ‌‌‌‌از ‌‌‌‌وصال ‌‌‌‌باران ‌‌‌‌بهاری ‌‌‌‌محروم ‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد. ‌‌‌‌البته ‌‌‌‌آن‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها ‌‌‌‌خیلی ‌‌‌‌هم ‌‌‌‌محروم ‌‌‌‌نبودند، ‌‌‌‌چون ‌‌‌‌روزی ‌‌‌‌چهاربار ‌‌‌‌مادر، ‌‌‌‌خودش ‌‌‌‌که ‌‌‌‌نه، ‌‌‌‌می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داد ‌‌‌‌فخری ‌‌‌‌حیاط ‌‌‌‌را ‌‌‌‌بشوید.
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
2.۴۱ مگابایت
تعداد صفحات
92 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۰:۰۰
نویسندهمجتبا پورمحسن
ناشرنشر چشمه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۱/۰۶/۰۶
قیمت ارزی
2 دلار
قیمت چاپی
4,500 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۲.۴۱ مگابایت
۹۲ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.3
از 5
براساس رأی 7 مخاطب
5
42 ٪
4
14 ٪
3
0 ٪
2
14 ٪
1
28 ٪
3 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5

خیلی خوب بود. اما جوری که تموم شد انگار ادامه باید داشته باشه. نمیدونم فایل ایراد داره یا واقعا یهو تموم میشه. انگار وسط صحبت حرف قطع بشه

1

بی صواد ها مجتبا رو این طوری مینویسن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

1

آثار این بی وطن رو عرضه نکنید...

3.3
(7)
٪40
62,000
37,200
تومان
%80
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
آلبوم خانوادگی
مجتبا پورمحسن
نشر چشمه
3.3
(7)
٪40
62,000
37,200
تومان