نویسنده این مختصر، نه لهجهشناس است و نه درین صفحات با مردمشناسی و قواعد آن و یا با اقتصاد سر و کاری دارد و نه قصد این را دارد که قضاوتی درباره امری بکند که مقدماتش در این جزوه آمده است. بلکه سعی کرده است با صرف دقتی که اندکی از حد متعارف بیشتر است، یک ده دورافتاده را با تمام مشخصات آن ببیند و از آن چه دیده است، مجموعه مختصری فراهم بیاورد، حاوی تکاپوی زندگی روزمره مردم آن ده و نشان بدهد که موضوع هر چه خلاصهتر و حقیرتر باشد مجال دقت و تحقیق، گشادهتر خواهد بود. به هر صورت «اورازان» (بر وزن جوکاران)، ده کوهستانی از تمدن شهری دورافتادهای است در منتهای شرقی کوهپایههای طالقان که نه تنها از دبستان و ژاندارمری و بهداری در آن خبری نیست، بلکه اغلب اهالی هنوز با سنگ چخماق و «قو» چپقهای خودشان را آتش میکنند و برای روشن کردن اجاقها و تنورها از چوبهایی که پنج شش برابر یک چوب کبریت بلندی دارد و سر آن آغشته به گوگرد است، استفاده میکنند.
خیلی خیلی زیبا بود👍 فرهنگ و آداب و رسومِ
مردم اورازان و روایت خودمونی و یکدستِ
جلال آل احمد از این روستای کمتر شناخته شده،
کتاب رو برای من دلنشین و خوش خوان کرد.
.
خوانش خوب آقای اعتماد و موسیقیِ کتاب نیز
لذت شنیدن کتاب رو چند برابر میکنه🌱
تنها نکته قابل توجه، این هست که باید
هنگام شنیدن کتاب، با دقت گوش کنید
تا رشته کلام از ذهن تون نپره
و ساز و کار بعضی مسائل اورازان رو
بهتر متوجه بشید👍
.
در مجموع، کتاب بسیار خوب و دلنشینی ست
و خوندن و شنیدنش رو بسیار توصیه میکنم👍