تصور کنید در کافهای با بهترین دوست خود که تقریباً همسن شماست و مانند شما جذاب و باهوش است، نشستهاید. هر دوی شما مکالمهای را با صاحب کافه آغاز میکنید. همگی میخندید و اوقات خوشی را میگذرانید، اما درحین گفتگو وقتی که متوجه میشوید طرفِ توجه صاحب کافه بیشتر به دوست شماست تا خود شما، ناراحت و کمی سردرگم میشوید.
در میهمانی مربوط به شرکت همسرتانِ، با آدمهای ناآشنای بسیاری برخورد میکنید و در مجموع اوقات خوشی را میگذرانید، اما در راه خانه، این احساس ناخوشایند در شما به وجود میآید که در طول میهمانی، خود را مضحکه دیگران کردهاید. آن گاه از خودتان میپرسید که آیا بیش از حد صحبت کردهاید یا شاید لطیفههای زیادی را به زبان آوردهاید یا نسبت به همسر رئیس، بیادب و گستاخ بودهاید. در آن وقت این نکته را صمیمانه با شوهرتان در میان میگذارید و او به شما اطمینان میدهد که در آن جا واقعاً جذاب و سرگرمکننده بودهاید.
چنین برخوردهایی همیشه رخ میدهند. هر بار با افرادی برخورد میکنیم که دوستشان داریم، مایلیم با آنها کار کنیم یا رفت و آمد داشته باشیم، اما آنها به نظر، به علاقه ما بیاعتنایند، در چنین مواقعی میهمانیها را در حالی ترک میکنیم که نگران تصور دیگران از خودمان هستیم.
این دیدارها و تأثیرات اگر چه گذرا به نظر میرسند، اما تأثیر درازمدتی بر زندگیمان میگذارند. این تأثیرات به قدری مهمند که « بر ضمیرمان حک میشوند » و همانند احساس همیشگی کسی یا چیزی با ما میمانند. گاهی وقتها تأثیر اولین برخوردمان تنها فرصت برای نشان دادن هویتمان به دیگران است (احساسی که احتمالاً همیشگی خواهد بود). این امر یکی از دلایل اهمیت حیاتی تأثیرات اولیه برحسب نحوه تلقی دیگران از شما و تمایلشان برای شناخت بهتر شماست.
تأثیرات اولیه از موضوعات مورد علاقه در عهد باستان بود، اگر چه در دنیای معاصر هم بسیار مورد توجه است. قرنها مردم در اجتماعاتی به سر میبردند که در همان جا پا به دنیا گذارده بودند. ارتباطاتشان، رفت و آمدشان و داد و ستدشان با کسانی بود که از تمام زندگیشان خبر داشتند، اما ما حالا در عصری زندگی میکنیم که در آن مردم به خانهها و شهرهای جدید نقل مکان میکنند، مشاغلشان را تغییر میدهند، دوستان جدیدی پیدا میکنند و ارتباطات جدید را با سرعتی بسیار بیشتر شکل میدهند. اولین دیدارهایشان به قدری تند رخ میدهند که به سختی حتی قادریم ثبتشان کنیم. ما هر روز با فرد تازهای روبهرو میشویم، مواردی نظیر روبهرو شدن با پدر یا مادری در مدرسهای که فرزندتان به آن جا میرود، یک همکار یا مشتری تازه، یک فروشنده، یک ورزشکار یا کسی در کافی شاپ.
در این برخوردها احتمالاً درباره آب و هوا یا نحوه زندگیمان صحبت میکنیم و شناختی ابتدایی از دیگران به دست میآوریم. این افراد بر اساس همین تعامل بسیار کوتاه، تصوری از ما پیدا خواهند کرد و احتمالاً درباره علاقه یا عدم علاقه به ما تصمیم خواهند گرفت. این که آدمی صادق، جالب یا شوخ دیده شویم، تعیینکننده این مسئله خواهد بود که دیگران علاقهای به گفتگوی مجدد با ما، به همکاری با ما، معاشرت با ما یا قرار گذاشتن با ما دارند یا نه. آیا شما نمیخواهید نحوه تلقی دیگران را از خود بدانید؟