اگر در کوران زندگی فقط به کارها و فعالیتهای اصلی و ضروری توجه داشته باشیم، ولی بازهم کارها و مشغلههای فراوانی وجود داشته باشد، آنگاه تکلیف چیست؟ در دنیای کنونی که چالشهای آن بیشتر و پیچیدهتر از گذشته شدهاند و هر فعالیتی، بهنوعی، اصلی و مهم تلقی میشود، چگونه میتوان از آموختههای اصلگرا پیروی کرد و تا حدودی به آسایش و کیفیت زندگی افزود؟
کتاب مسیر بیدردسر نتیجۀ تلاش و جستوجوی گِرِگ مَک کیون برای یافتن پاسخی برای اینگونه پرسشهاست. کتاب از زاویهای جدید و با نگاهی عملگرایانه به مسائلی مینگرد که هر روز در محیط کار و زندگی با آن روبهرو هستیم؛ اما برخلاف اغلب نویسندگان فعال در زمینۀ مهارتهای زندگی و خودیاری، نویسندۀ این کتاب نکات و موارد مهم و بسیار کاربردی را با بیانی ساده و آشنا به مخاطب انتقال میدهد و در عمل میکوشد تا پیام کتاب بهصورت کاملاً بیدردسر به مخاطبان منتقل شود. او شیوۀ زیستن را به خواننده نمیآموزد، بلکه فارغ از هرگونه انتزاع و استدلال ذهنی، راهحلهایی عملی و البته ساده، برای انجام دادن کارهای مهم به مخاطب ارائه میکند تا بلکه بتوان از دردسرها و گرفتاریها کاست و در مقابل، بر کیفیت کار و زندگی افزود.
خواندن کتابهایی که زندگی را برای ما قابل فهمتر میکنند بسیار ارزنده و درخور توجه است؛ اما خواندن آن سری از کتابها که زندگی مخاطبان را بهتر و پربارتر میکنند، بیشک ارزش بیشتری دارد؛ هرچند ممکن است برخی کتابها هر دو ویژگی ذکرشده را داشته باشند. به جرئت میتوان گفت که کتاب جدید گِرِگ مَک کیون از اینگونه کتابهاست؛ زیرا با مطالعه درست و صحیح این کتاب، به نوعی خودشناسی میرسیم که در عین سادگی و پیشپاافتادگی، ما را غافلگیر میکند و نگاه ما را به رفتار و اعمال شخصیمان تغییر میدهد. کتاب بسیار مشهور و موفق دیگر این نویسنده با نام اصلگرایی، نقطۀ عطفی در شناساندن و معرفی مکتب و اندیشۀ نوظهور این نویسنده بوده و شاید بتوان گفت که هدف گِرِگ مَک کیون از نگارش کتاب مسیر بیدردسر ادامۀ راه و کامل کردن پیام و اندیشۀ مطرحشده در کتاب اصلگرایی بوده باشد. آنگونه که گِرِگ مَک کیون میگوید: «تلاش و کوشش من بر آن بود که اصلگرایی را ابتدا در زندگی شخصی خودم اجرا کنم؛ یعنی ابتدا آموزههای خودم را، خود عملی کنم؛ اما این کافی نبود. احساس میکردم در اعتقاد همیشگیام خللی وجود دارد.» به عبارتی دیگر، اصول بیان شده در کتاب اصلگرایی برای برخورداری از یک زندگی مفید و توأم با آرامش ناکافی مینمود و سؤالاتی اساسی بیجواب مانده بود و این یکی از دلایل نویسنده برای نوشتن مسیر بیدردسر و ارایۀ الگویی عملی و حقیقی بود. علاوهبراین، خوانندگان در این کتاب، با آثار شمار درخور توجهی از نویسندگان آشنا میشوند که در زمینۀ مهارتهای زندگی و خودیاری فعال هستند و از بهترین آموزههای آنها بهرهمند میشوند.
اگرچه، آشنایی با این کتاب و افکار نویسنده لذتبخش است، ولی ترجمۀ آن برای مترجم کاری الزامآور بوده است؛ یعنی، در ترجمۀ این کتاب کوشش شده است تا جایی که امکان دارد مفاهیم و مثالهای متعدد بهگونهای ساده و با استفاده از واژگان متعارف و آشنا در زبان فارسی به خواننده ارائه شود تا مطالعه و خواندن این کتاب، تا جایی که ممکن است، برای خوانندگان، مسیر بیدردسر، لذتبخش و همراه با نشاط باشد. همانطور که در قسمتهای مختلف کتاب میخوانیم، مفهوم لذت در زندگی بسیار مهم و اساسی است و این نکته همواره مورد نظر نویسنده است و تلاش مترجم بر آن بوده تا روح حاکم بر این هدف و غایت ایدهآل به مخاطب فارسی زبان منتقل شود.