این کتاب در قالب یک رمان کوتاه نُهفصلی، مضامین جاودان سفر حماسی، مرگ و عالم اموات و بسیاری از موضوعات مهم روزگار ما همچون مهاجرت، هویت، تبعیض نژادی، تلفیق زبانی و فرهنگی و البته پایان دنیا را دربرمیگیرد. یوری هررا درمورد مرز بین مکزیک و ایالات متحده و کسانی که از آن عبور میکنند، مینویسد و ترجمههایی را مورد توجه قرار میدهد که این افراد در حین گذار از یک کشور به کشور دیگر، در ذهن و زبان خود انجام میدهند؛ مخصوصاً وقتی برایشان امکان بازگشتی نیز درکار نیست.
داستان از زبان یک زن بیان میشود. ماکینا، قهرمان اصلی داستان، زن جوانی است که خیلی خوب میداند در سفر به این سرزمین تنهایی، چگونه در یک دنیای خشن و مردانه زنده بماند. او زنی است که در نقش رابط بین فرهنگها، زبانها و دنیاها عمل میکند. او زندگی خود را در مکزیک ترک میکند و در جستوجوی برادرش، مخفیانه و غیرقانونی، به ایالات متحده میرود؛ درحالیکه حامل دو پیام سری است: یکی از طرف مادرش و دیگری از عالم اموات مکزیک. داستان با ماجرای حفرهای آغاز میشود که به اندازۀ کافی بزرگ هست تا باعث مرگ افراد شود و با سکانس زیرزمینی دیگری پایان مییابد.