در روستای آرام بازنشستگان، چهار دوست هفته ای یک بار، پنجشنبه ها، برای تحقیق درباره ی قتل های حل نشده همدیگر را ملاقات می کنند. اما وقتی قتلی وحشیانه در نزدیکی خانه شان اتفاق می افتد، «باشگاه قتل پنجشنبه» خود را وسط اولین پرونده ی جدی و واقعی خود می بیند. الیزابت، جویس، ابراهیم و ران شاید حدود هشتاد ساله باشند، اما هنوز هم ترفندهای ویژه ای در آستین دارند آیا گروه غیرمتعارف اما باهوش ما می تواند قاتل را، قبل از اینکه خیلی دیر شود، دستگیر کند؟
داستان در کل خوب بود، ولی شخصیت زیاد داشت و به نظر من انسجام نداشت، یا ترجمه خوب نبود، نمیدونم، بالاخره یه اشکالی داشت که باعث میشد از دلچسبی داستان کم کنه
چون فضای داستان و چهار شخص اصلی خیلی دلنشین بودند و یک طنز ریزی هم داشتند