روایت پسر جوانی است که متوجه میشود هرچه خانوادهاش تا به امروز به او گفتهاند حقیقت نداشته و او فرزند واقعی آنها نیست. پسر که تا صبح یک روز عادی خبری از حقیقت نداشت و ناگهان با یک تلفن میفهمد صاحب ثروت بیکرانی شده که متعلق به خودش نیست.
زبان داستان ساده و خوشساخت است و سعی میکند تا پایان داستان خواننده را باخودش همراه کند. داستان ترکیبی از میل به شناخت به خود و هویت است.