
پاسدار صلواتی
خاطرات سرهنگ پاسدار امرالله کیا
نسخه الکترونیک پاسدار صلواتی به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره پاسدار صلواتی
پاسدار صلواتی از بلندی و ارتفاع به سمت دشت آمدیم؛ اما هنوز عرق مان خشک نشده بود که دستور دادند: «هر اسیری از منافقین گرفتید، اهل هر استانی بود، به هماستانیهاشون تحویل بدید.» همزمان بچههای یاسوج با ماشین آمدند و گفتند: «بچهی کجایی؟» گفتم: «مازندران!» آنها بدون معطلی اسیر جوانی را با دستهای بسته از داخل ماشین پایین آوردند و تحویلم دادند. نگاهی عاقل اندر سفیه به جوان انداختم و از ترس آتش هلیکوپترهای دشمن، سریع او را زیر پل احشام بردم و دو نفر از بسیجیها را مامور حفاظت از اطراف مان کردم.
نظرات کاربران درباره پاسدار صلواتی