مشرکان قریش، برای سختگیری نسبت به مسلمانان و وارد آوردن فشار بر آنان، چند سالی آنان را در یکی از درّههای مکه (که به نام «شعب ابوطالب» معروف شد) در محاصره و تنگنا قرار دادند و هر گونه رابطه مردم با آنان را قطع کردند و پیمان بستند و پیماننامه را در کعبه آویختند، مضمون پیمان آنان این بود که با مسلمانان داد و ستد نکنند، ارتباط زناشویی و ازدواج با آنان نداشته باشند و در همه رخدادها از مخالفان پیامبر طرفداری کنند.
ابوطالب که در مکه بود، از هیچ نوع کمکرسانی، آبرسانی و فرستادن آذوقه و خرما دریغ نمیکرد و با موقعیت و نفوذی که داشت، حافظ جان پیامبر خدا و حامی آن گروه محاصره شده بود. مدّت محاصره چند سال طول کشید. دورانی بود سخت و جانکاه، ولی مسلمین همه دشواریهای راه ایمان را صبورانه تحمّل کردند و آن دوران سپری شد و روسیاهی برای مشرکان باقی ماند. ابوطالب و خدیجه، از داراییهای خود برای رفع مشکلات این دوران بهره میگرفتند.
سرانجام، پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله به ابوطالب فرمود که جبرئیل خبر داده که آن پیماننامه مشرکین را موریانه خورده و تنها نام خدا باقی مانده است. ابوطالب و حضرت محمّد صلیاللهعلیهوآله و کسانی دیگر از شعب ابوطالب به سراغ عهدنامه رفتند و در حضور قریش آن را گشودند و دیدند همان گونه است که پیامبر خدا گفته است. همه شگفتزده شدند و محاصره را پایان دادند و آن دوران سخت و طاقتفرسا، با صبر و مقاومت اهل ایمان و فداکاری و حمایت حضرت ابوطالب با سربلندی حقپرستان به پایان رسید و این واقعه در نیمه ماه رجب سال دهم بعثت بود.