آثار به جامانده از ابی محمد، شیخ روزبهان بقلی شیرازی از دو نظر قابل بررسی است؛ محتوا و زبان. این کتابچه قصد ندارد که به چیزهایی که او میگوید، بپیوندد یا ایراد بگیرد.
زبان زمینِ بازی این گردآوری است. شاید اگر بیپیوند و فاصله معنایی، آثار باقی مانده از ادبیاتمان را مرور کنیم به چیزهای مهمتر یا دست کم تازهتری برسیم. وقتی متنی از بکت یا آنتونن آرتو میخوانیم به چه چیزی اهمیت میدهیم؟
همانطور میشود متنی از روزبهان شیرازی را مطالعه کرد؛ نگاه به یک تجربه زبانی. روزبهان ذهن تجربه ورزی دارد.صدها سال پیش به نتیجه واجها و کلمات در انتقال تماتیک فکر کرده است.از این باب میشود به استعمال کلماتی متروک مثل اینها اشاره کرد؛ مرفوف، دنو، تمحیص، مُزن، منهمر، مستنشق، نهمت، مسرمد، زعقه، ملهوف، اصطلام، غیم، نعوت، تهویس، منطمس، متصاغر، شهیق، استسالم، تمازج، صفیق، ذباب و روش دوم وی برای انتقال دنیای رمزآمیز ذهنیاش ترکیب فارسی و عربی و اصرار بر استمرار استعمال عربیها در لابهلای متن فارسی است بدون اینکه فاصله این دو را با چیزی کم کند. روش بعدی، جاری کردن جملات به هم پیوسته با چند صفت و موصوف کاملاً پشت سر هم است طوری که بیاختیاری مضمونی نوشتههایش را فرم میدهد.