
ـ دزیره، زود برخیز فوراً لباس بپوش. ژان باتیست با شمعدان در کنار تختخواب من ایستاده بود. شمعدان را روی میز گذارد و مشغول بستن دکمههای لباس نظامی خود شد. ـ ژان باتیست دیوانه شدهای؟ هنوز شب است. ـ عجله کن اوسکار را هم ب یدار کردم، میخواهم او هم حضور داشته باشد. صدای صحبت و رفت و آمد در طبقه اول شنیده میشد. ایوت وارد شد با عجله و شتاب لباس ندیمگی خود را روی لباس خواب پوشیده بود. من این لباس را به او دادهام و دنباله آن روی زمین کشیده میشود. ژان باتیست با بیصبری گفت: ـ ایوت عجله کنید. زودتر پرنسس را حاضر نمایید. به ایشان کمک کنید. سئوال کردم: ـ اتفاقی رخ داده؟
| فرمت محتوا | epub |
| حجم | 2.۱۷ مگابایت |
| تعداد صفحات | 784 صفحه |
| زمان تقریبی مطالعه | ۰۰:۰۰ |
| نویسنده | آن ماری سلینکو |
| مترجم | همایون پاکروان |
| ناشر | انتشارات جامی |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۰۲/۲۷ |
| قیمت ارزی | 4 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |