یکی از رعبآورترین مکانهایی که در ذهن بیشتر افراد جامعه وجود دارد، دادسرا است. هیچکس را نمیتوانید پیدا کنید که خاطرهی خوشی از درگیرشدن در فرایندهای دادرسی داشته باشد یا حتی دلش بخواهد یک بار پایش به چنین فرایندی باز شود. بیشتر ما دربارهی نظرات مردم و مراجعان دادسرا چیزهای زیادی را شنیدهایم اما کمتر کسی با نگاه قضات به این موضوع و اینکه آنها فرایند دادرسی را چگونه میبینند آشناست. اغلب این افراد چیز زیادی دربارهی محل کارشان نمیگویند و کمتر در جامعه از آنها میشنویم. این بار یک قاضی دادگستری تصمیم گرفته است به زبانی طنز از خاطراتش بگوید. از پشت میز عدلیه یک مستند قابلتوجه است.
از پست میز عدلیه: خاطرات طنز یک قاضی دادگستری یک کتاب جذاب و خواندنی است که اولینبار نشر چشمه آن را در سال ۳۹۷ در بازار کتاب ایران عرضه کرد. نویسندهی این کتاب امین تویسرکانی، یک قاضی جوان دادسراست که ذوق نویسندگی دارد و تصمیم گرفته است خاطراتش را بنویسد. او در مقدمهی کتاب دلیل این کار را توصیهی مرحوم باستانی پاریزی به اطبا و قضات دانسته است، باستانی پاریزی معتقد بود از آنجایی که پزشکان و قضات با آحاد جامعه و مشکلات واقعی آنها سروکار دارند و آن را لمس میکنند، روایتشان ارزش زیادی دارد. از سوی دیگر تویسرکانی فاصلهی مردم با قضات را زیاد میداند و معتقد است نگارش چنین خاطراتی آن هم به روش طنازانه باعث میشود مردم کمتر با قاضی احساس بیگانگی کنند و این در درازمدت در نگاه مردم به دستگاه قضا و در نهایت پیشبرد فعالیتهای این مجموعه مؤثر خواهد بود.
او کتابش را با مقدمهای آغاز کرده و در ادامه چندین و چند خاطره از پروندههای مختلف تعریف کرده است. تویسرکانی کتابش را به پدرش تقدیم کرده است.
از پشت میز عدلیه شامل بیش از بیست خاطره از بیست پروندهی مختلف است و جناب قاضی در هرکدام جزئیات جالبی که میتوانند تصویر کاملی از آن ارائه کنند را آورده است. برای مثال او در پرونده داماد رئیسجمهور از یک اتفاق عجیب در وقت کشیک حرف میزند که نزدیک بوده پای تمام مقامات بالای کشوری را برای حلوفصل ماجرا به دادسرا باز کند یا در داستان عذر بدتر از گناه، از پسر جوان بخت برگشتهای میگوید که فکر میکرد فمینیست بودن هم جرم است. جای دیگری هم از کارمند دانشگاهی میگوید که میخواسته از حق استادی خود بر گردن آقای قاضی برای آزادکردن متهم استفاده کند. این ماجراهای جالب همینطور ادامه دارند و آقای قاضی بهنوعی فضای دادسرا را تلطیف میکند.
امین تویسرکانی متولد سال ۱۳۶۳ است و چند سالی است بهعنوان قاضی دادگستری فعالیت میکند. او در دادسرای جرایم رایانهای فعال است و در کارگروه پیشگیری از جرایم یارانهای فعالیت میکند. او یک طنزنویس برجسته است و پیش از انتشار کتاب از پشت میز عدلیه هم دو بار در جشنوارهی طنز مکتوب برگزیده شده و برندهی جایزه شده است. انتشار کتاب از پشت میز عدلیه باعث اتفاقات مختلفی برای تویسرکانی شد. عدهای آن را ستایش کردند و گروهی هم معتقد بودند انتشار این کتاب کار درستی نبوده است.
از پشت میز عدلیه را میتوان کتاب مهمی دانست. این کتاب پر از واقعیتهایی است که کمتر دربارهشان فکر کردهایم. هرچند داستان طنز است اما نشان میدهد مردم در مقابله با موقعیتهای سخت زندگی و گیرافتادن در شرایطی استرسزا و پیچیده چه عکسالعملهایی نشان میدهند و به چه چیزهایی متوسل میشوند. از سوی دیگر این کتاب میتواند کمک کند مردم تصور کمی بهتری نسبت به قضات پیدا کنند و آنها را انسانهایی معمولی که دارای انواع احساس از جمله همدلی هستند بدانند و فشار روانی کمتری را در فرایندهای قضایی تجربه کنند. این کتاب جالب و بامزه است و دقایق مفرحی را هم برای شنونده میسازد.
پس از استقبالی که از نسخهی چاپی و الکترونیک از پشت میز عدلیه در بازار ایران انجام شد، رادیو گوشه بهعنوان یکی از ناشران صوتی برجستهی ایران به سراغ این کتاب رفت و نسخهی شنیداری آن را برای کسانی که به مطالعه به این روش را ترجیح میدهند منتشر کرد. خوانش این نسخه را وحید رونقی، مجری و گویندهی شناخته شده برعهده داشته است و توانسته است آن را به بهترین شکل ارائه کند. این نسخهی شنیدنی در همین صفحه در فیدیبو قابل تهیه است و میتوانید آن را به کمک اپلیکیشن فیدیبو روی انواع تبلت و موبایل و همچنین دسکتاپ بشنوید.
از پشت میز عدلیه از زبان طنز استفاده کرده است. زبانی که همواره نویسندگان در تاریخ برای تلطیف تلخیها و برای انتقاد استفاده کردهاند. معمولاً نوشتههای طنز یک ظاهر خندهدار دارند اما یک لایه عمیقتر شویم کمی خواننده را وادار میکنند به رفتارهایش فکر کند. اگر از کتاب امین تویسرکانی خوشتان آمده است احتمالاً عزیز نسین نویسندهی خوبی برای شماست، برهای که گرگ شد، آقای گل، اینم شد زندگی و پخمه تنها تعدادی از کتابهای خواندنی این نویسندهاند. دموکراسی یا دموقراضه از سید مهدی شجاعی، ته خیار از هوشنگ مرادی کرمانی و تعلیمات غیر اجتماعی از مهرداد صدقی کتابهای دیگری هستند که با زبان طنز از جامعه خوب سخن گفتهاند.
متهمی داشتم کیفقاپ اما چه کیفقاپی! با موتور کیف خانمی را زده بود و بیست متر آنطرفتر تصادف کرده و رفته بود زیر وانت نیسان. اتفاق بهقدری سریع و آنی افتاده بود که خانم صاحب کیف هنوز از بهت قاپیده شدن کیف درنیامده، رفته بود در شوک دیدن یک صحنهی فجیع تصادف در حد پاشیدن خون و صدای ترکیدن استخوان. کیفقاپ هم همانطور پخش آسفالت زمین، این قابلیت را داشت که سه قسمت تمام نقش اول سریال آینهی عبرت را بازی کند. هم کیف را از او پس گرفته بودند، هم خانم صاحب کیف با الفاظ آنچنانی از خجالتش درآمده بود، هم موتورش از وسط نصف شده بود، و هم از همه مهمتر استخوان لگنش هم به سه قسمت غیر مساوی تقسیم شده بود. مردم هم دور مصدوم چان جمع شده بودند که انگار بر سرسلسله مباحث درس اخلاق حاضر شدهاند و دارند از این نکتههای عبرتآموز بهره میبرند و از این درخت پندآموز نکتههای شیرین میچینند.
پروندهی قضایی تشکیل شد ولی متهم در بیمارستان بستری بود. چند روزی منتظر شدم تا مرخص شود و بیاید اما خبر رسید که متهم مصدوم به دو سه عمل جراحی و در صورت زنده ماندن مقدار معتنابهی استراحت مطلق و سپس چند صد ساعت فیزیوتراپی نیاز دارد و حالا حالا ها مرخص بشو نیست. من هم در جهت تسریع در رسیدگی، خودم پرونده را زیربغل گذاشتم و با همراهی مأموران کلانتری رفتم بیمارستان عیادت و تفهمیم اتهام مریض.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 168.۷۷ مگابایت |
مدت زمان | ۰۳:۰۴:۱۹ |
نویسنده | امین تویسرکانی |
راوی | وحید رونقی |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۱/۰۲/۲۵ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
با درود و احترام به قاضی شریف و شوخ طبع و قلم زیباشون... قبل از گوش دادن به کتاب مطمین بودم،برای مردم عادی کتاب پرکششی نخواهد بود.فکر میکردم برای بنده که وکیل هستم بسیار جالب هست.اما متاسفانه اینطور نبود.قطعاً داس تان ها و بیان زیبای نویسنده در یک جمع دوستانه بسیار جذاب است.اما درمقام کتاب،ضعیف و کمی لوس بود. 👈بنظر بنده کتاب صرفاً برای دانشجویان حقوق و علاقه مندان به مشاغل حقوقی می تواند جذاب باشد. ◀️ضمن اینکه من این کتاب رو در فیدی پلاس گوش دادم ولی ۵۰تومن رقم خیلی بالا و غیرمنصفانه ای برای این کتاب است. ✔️راوی درجه یک👌
من پسندیدم. عملکرد کتابخوان بسیار عالی ارزیابی می کنم. فقط اینکه نویسنده یک قاضی هست موقع انتخاب مرددم کرده بود که شاید بن مایه اصلی کتاب سفیدشویی اشتباهات عمدی یا سهوی قضات در بستر طنز باشه اما بعد از شنیدنش اصلا چنین برداشتی ازش نداشتم. بی نقص نیست اما واقعا خوب هست. خصوصا برای دوستانی که تازه شروع با شنیدن کتاب صوتی کردن اجرا و نگارش نویسنده و سهل خوان بودن و کشش خوب داستان ها و موضوعدست به دست هم دادن تا پیشنهاد مناسبی برای شروع باشه
خاطرات جالبی درباره دادگاه بود که قاضی با لحن بسیار صمیمی و امروزی دربارش نوشته.چند تا نکته هم توش یاد گرفتم.باوجودیکه خوندن کتابها رو به شنیدن ترجیح میدم ولی این کتاب باید حتما شنید.کسی که کتابو میخونه بسیار عالی و صداش متناسب با کتابه...برعکس اکثر کتابهای صوتی دیگه که نمیتونستم تحمل کنم مدل خوندشون.از تموم شدن کتاب ناراحت شدم
کتاب فوق العاده طنز بود (وسط خیابون که گوش میدادمش هی میزدم زیر خنده😆) و واقعا هم از لحن خود نویسنده و هم اجرای فوقالعاده گوینده لذت بردم. و همونطور که خود نویسنده در اول کتاب اشاره میکنه، حس میکنم اگه سبک داستان ها طنز نبود واقعا خوندن/شنیدن راجع به بعضی از این پرونده ها خیلی طاقت فرسا میشد.
کتاب جالبی بود ولی منصفانه بخوام نظر بدم، ۴۰۰۰۰ تومان برای سه ساعت کتاب مبلغ زیادیه و فقط با کد تخفیف شاید ارزش خرید داشته باشه، رسالت پلتفرمهایی مثل فیدیبو باید عرضه راحت و با قیمت مناسب کتاب باشه، نه صرفا صوتی کردن کتاب
کتابی از قلم یک قاضی و ماجراهایی که در دادگاه برای قاضی ها میوفته اولش خیلی طنز و گیرا بود اما از وسطاش دیگه اون طنز بودن و جذابیتش رو از دست داد فقط به خاطر صدای گیرای گوینده تا آخر گوش دادم الحق و والانصاف گویندگی درجه یک داشتن
به نظرم كتاب نبود، و بيشتر دفتر خاطرات بود… طنز نبود، كارآموزي براي قاضي هاي آتي بود… و اين آب و تاب در معرفي كتاب را اصلا نفهميدم كه براي چه بوده است…؟!
خاطره گویی یک قاضی با زبان طنز از وقایع روزمره در دادسرا ،جالب و سرگرم کننده بود.البته بیشتر جذابیت مربوط به اجرای خوب راوی بود.
بسیار ضعیف و حوصله سربر حتی برای افراد غیر حقوقدان نیز جذابیتی ندارد و تلاش های بی اثر نویسنده برای طنز بودن مطالب غیرطنز مشهود است.
من از شنیدن این کتاب لذت بردم و با بعضی از خاطرات آن بشدت خندیدم . این کتاب میتونه یکی از توصیه هام برای گوش دادن باشه