بار اول که دیوید ـ اوانز، که دوست دارد او را «پچ» صدا کنیم، را ملاقات کردم، تقریبا بیست سال پیش بود، زمانی که مشتری شرکت ما بود. شرکت ما متخصص لوازم برقی ورزش و تندرستی است و من نماینده و سخنگوی این شرکت در امریکا هستم. از آن زمان تاکنون، این افتخار را داشتهام که همراه پچ در همایشهای مختلف ورزش و تندرستی شرکت نمایم و چند بار سخنران اصلی در همایشهای باشگاه ورزشی «گودلایف»، که متعلق به پچ و بزرگترین باشگاه ورزشی کانادا میباشد، باشم.
گرچه سالهاست او را میشناسم و ساعات زیادی را با او سپری کردهام، اما تا این کتاب را نخوانده بودم، پچ را به خوبی نمیشناختم. کتاب زندگی خوب چشمانم را بیشتر به ورزش و تندرستی باز کرد. در زندگی واقعی، پچ، برعکس من، شخص کنارهگیری است. من خیلی بیشتر از آنچه گوش میدهم، حرف میزنم. بنابراین تا این کتاب را نخوانده بودم، هیچگاه موفق نشده بودم داستان کامل زندگی او را بدانم.
همواره نظارهگر تلاش و موفقیتهای پچ در زمینه ورزش و تندرستی و پیشرفت او در این رشته کاری بودهام، و شاهد بودهام چگونه مالک و رئیس هیئتمدیره بهترین و موفقترین باشگاه ورزشی کانادا شده است، اما نمیتوانستم دقیقا روی نکتهای که او را تا این حد موفق ساخته، انگشت بگذارم. جواب در این کتاب آمده است ــ پچ مردم را بیشتر از پول دوست دارد.