پس از قتل خشیارشا اردوان خواست شخصی را بتخت بنشاند، که جوان و بیتجربه باشد و از این نظر به همدستی مهرداد خواجه، اردشیر را، که خیلی جوان بود، بتخت نشانید. در مدت چند ماه اردوان راتق و فاتق و شاه حقیقی بود، تا اینکه خواست اردشیر را هم از میان بردارد، ولی این دفعه گرفتار شد. کتزیاس تفصیل قضیه را چنین نوشته. آمتیس، که دختر خشیارشا و خواهر اردشیر بود، مورد شکایت شوهرش بغابوخش (مگابیز یونانیها) واقع شد.
اردشیر خواهر خد را سخت ملامت کرد و با وجود این ترضیه خاطر شوهرش بعمل نیامد و بغابوخش بقدری کینهی زن را در دل گرفت، که بزودی بغض خود را شامل شاه هم کرد و، چون اردوان هم نسبت به شاه سوء قصد میورزید، این دو نفر بیکدیگر نزدیک شده برای اجرای مقصود واحد هم قسم گشتند. بعد بغابوخش از ترس یا جهت دیگری نزد شاه رفته سر را افشاء کرد و بحکم اردشیر اردوان را گرفته به محبس انداختند.