اگر دلآگاهی را به دست گرفتهای و عزم خواندن آن را داری، بهتر است بدانی که زندگیت در آستانهی دگرگونیای بنیادی قرار گرفته است. دلآگاهیِ توست که تو را ترغیب میکند تا عازم سفری اکتشافی شوی. چرا؟
هدفی در درون توست که هنوز تحقق نیافته است. این هدف، نمیگذارد تو در راه زندگی به خواب بروی. این هدف، هدفِ عمدهی زندگی توست، که از خواب و خور فراتر میرود. در زندگی تو حوادثی رخ میدهد که جنبهی هشدار دارد: اینکه تو برای چیزی دیگر اینجا هستی؛ چیزی که با چیزهایی که تاکنون به دنبالش بودهای کاملاً فرق دارد. گاهی احساس میکنی مشتاق کارها و روابطی معنادارتر هستی. گاهی احساس میکنی دوست داری گروه رفقای قدیمی خود را و یا شغل خود را ترک کنی و به جمعی تازه و کاری تازه بپردازی. اما چه کاری؟
اینها پرسشهاییست که بسیاری از ما از خود میپرسیم. تو و بسیاری دیگر که همچون تو فکر میکنند، نسبت به راهِ ویژهی زندگی خود بیدار شدهاید و بیآنکه خود بدانید، میدانید که شما بیشتر از آنی هستید که اکنون هستید و آنچه اکنون هستید شما را راضی نمیکند. تو یکی از آنهایی هستی که به دنیا آمدهاند تا چیزی بیافرینند؛ چیزی که به زندگی استحاله میبخشد.