داستان شما چیست؟ داستان شما سراسر چیزیست که روایت میشود. داستانها قطبنماها و نقشۀ معماری هستند؛ ما را هدایت میکنند، از روی آنها پناهگاه و زندانهایی برای خودمان میسازیم و بیداستان بودن یعنی گمشدن در وسعت دنیایی که چون صحرای شمالگان و دریای یخ به همه طرف گسترده میشود. دوست داشتن کسی یعنی خود را جای او بگذارید، خود را در داستان او تصور کنید، یا بفهمید چگونه داستان آنها را برای خود تعریف کنید.
هر مکانی خودش یک داستان است، داستانها ماهیتی جغرافیایی دارند و همدلی اولین کنش برآمده از خیالپردازی، هنر داستانسرا است، پس از آن عزیمت از نقطهای به نقطۀ دیگر آغاز میشود. چه شباهتی بین این افراد مشاهده میکنید؟ پیرمردی که در اثر سکته قادر به تکلم نیست، مرد جوانی که با مأمور اعدام روبهرو میشود، زنی که از مرز عبور میکند، کودکی که روی ترن هوایی است، شخصی که تنها دربارهاش چیزی خواندهاید و کسی که کنارتان در تختخواب دراز کشیده است.