این مهمانی از هر لحاظ بسیار پُرشکوه بود. در سالن پذیرایی آن، هزار و هشتصد چلچراغ آویزان بود که در هر کدام از آنها، هزار و دویست لامپ پرتوافشانی میکردند و از خود تابشی سرخرنگ و خوشایند، همراه با بوی خوش از خود ساطع میساختند. و برای سی و دوهزار نفر از مدعوین و مهمانان از بزرگان و اشراف، خوانی پرنعمت گسترده بودند، میز غذا به شکل مار چنبرزدهیی مینمود که به هر سوی و گوشهیی پر پیچ و تاب زوایای سالن بزرگ را فرا گرفته بود.
صدها بشقاب سیمین و هزاران ظرف زرّین بر روی میز گسترده چیده شده بود که همانند دانههای گوهر شاهوار میدرخشیدند. و دیدگان بینندگان را به خود مبهوت ساخته بودند. دو خُم بزرگ از نوع یاقوت که پر از باده ناب بود بر سر میز نهاده شده بود، این دو خم مانند دو چشم مارهای حقیقی میدرخشیدند. همچنین در آنجا یک سایهبان بس شکوهمند نظر مدعوین را به سوی خود جلب میکرد...
-از متن کتاب-