0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود

معرفی، خرید و دانلود کتاب باکرۀ گوگان

کتاب متنی
نویسنده:
درباره باکرۀ گوگان
دیشب عروسی دختر همسایه‌ی‌مان بود. اسمش آناهیتاست. مادرم او را آناهید صدا می‌زند. می‌گوید: ـ همون آناهیده که حالا میگن ناهید، من آناهیتا هیچ‌وقت تو عمرم نشنیدم. چند سالی است با او دوست هستم. دقیقاً از وقتی روستا یا بخش گوگان را ترک کردیم و به تهران آمدیم. وقتی او را در لباس عروسی دیدم قلبم به درد آمد. به خاطر حسادت نبود، فقط به این دلیل که لطافت و پاکی خود را برای همیشه از دست می‌داد. سال اول مثل دو تا غریبه بودیم. گاهی چشممان به هم می‌‌افتاد و گاهی تبسم می‌کردیم بدون آن‌که حرفی میان ما رد و بدل شود. اما داخل حیاط دبیرستان میان عده‌ای غریبه بیشتر به هم نزدیک شدیم و کم کم رویمان به هم باز شد. دختر نجیب و سربه‌زیری بود. یک چیزی در وجودش بود که مرا به او نزدیک می‌کرد. احساس می‌کردم می‌توانم حرف دلم را به او بزنم. دو سال تمام طول کشید که راز دلم را برایش فاش کردم. وقتی گفتم از مردها متنفرم و حاضر نیستم دست هیچ مردی بدنم را لمس کند چه حلالش، چه حرامش، کمی وا رفت و با چشمان گشادش خیره نگاهم کرد. مثل این‌که به آخر همه حرف‌ها رسیده بود و دیگر کلامی نبود بر دهانش بیاید. همین‌طور که نگاهم می‌کرد توضیح دادم که می‌خواهم باکره بمانم و مثل یک دختر پاک از این دنیا بروم. اما آناهیتا گفت: ـ اول و آخرش سرنوشت ما اینه که ازدواج کنیم. این‌طور مقدر شده، تا کی می‌تونیم تنها بمونیم؟
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
958.۲۸ کیلوبایت
تعداد صفحات
226 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۷:۳۲:۰۰
نویسندهحسن خادم
ناشرباغ مرمر
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۱/۰۱/۲۴
قیمت ارزی
5 دلار
قیمت چاپی
90,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۹۵۸.۲۸ کیلوبایت
۲۲۶ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
٪50
30,000
15,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
باکرۀ گوگان
حسن خادم
باغ مرمر
منتظر امتیاز
٪50
30,000
15,000
تومان