جامعهشناسی با سادهترین تعریف عبارت از شناخت مناسبات انسانها، اعم از خصوصی مانند ازدواج یا عمومی مانند حکومت و مؤسسات اجتماعی است. اهمیت جامعهشناسی در این است که به ساختارهای اجتماعیای که انسانها در آنها تعریف میشوند میپردازد. بهنظر من جامعهشناسی، مادر یا اصلیترین شاخه کلیه علوم انسانی است؛زیرا انسان گذشته از حیات زیستشناختی، موجودی است که کلیه مراحل زندگی، تفکر، رفتار، روان و آرمانهایش متأثر از محیط اجتماعی و شرایط فرهنگی جامعهای است که در آن زیست میکند. بنابراین، تمام علومی که به انسان پرداختهاند، اعم از جامعهشناسی، فلسفه،روانشناسی، اسطورهشناسی، دینشناسی و...، در واقع شاخههای پیکرهای واحد هستند. دانش جامعهشناسی هنر و جامعهشناسی فرهنگ نیز بهطور خاص پیرامون مناسبات انسانها از آنجهت که خالق، مولّد و مخاطب هنر و فرهنگ هستند، یعنی از طریق هنر و فرهنگ با یکدیگر ارتباط دارند و تأثیر میگذارند و تأثیر میگیرند و محیط زیست خود را از راه هنر متحول و دگرگون میسازند، ظریفترین و شاید مهمترین مدخل شناسایی انسان و حتی تغییراتی هستند که در طبیعت توسط او رخ میدهد و قطعا قدیمیترین علوماند.