بی گمان درباره کورش بزرگ بسیار نوشته شده، کتابهای بسیاری از کشورهای گوناگون، هر یک به سبکی و هر یک به سلیقهای و هرکس به برداشتی که از زندگی کورش داشته است. ولی آنچه که من را بر این داشت که این زندگی نامه این مرد بیهمتای آفرینش را بنویسم این بود که هر چه گشتم بزرگ تر از کورش ندیدم. کورش مردی خود ساخته بود. کورش مردی بود که بی گما در دامان ماندا و کمبوجیه مردان بسیار دانشمند، بسیار آرام بخش و آسایش آفرین پرورش یافته است. اما در درون، کورش همیشه یک نیرویی داشته که او را از کارهای زشت، از آدم کشی و کشور گشایی به دور میداشته است. اگر کشوری را گشوده، یا مردمانش خواستهاند یا اینکه فرمانروای آن کشور بر این بوده که به کورش بتازد و کورش این را بر نمیتابیده، چون آرامش و آسایش باشندگان کشور خودش را میخواسته. او مردی بود که در همه رشتهها، از جمله کشاورزی، دامداری، دام پزشکی ، پزشکی و اقتصاد، نمونه بوده است و در لابه لای نوشتهها به آن برخورد میکنید. ما کورش را باید بستاییم. ما کورش را باید در بلندای آفرینش بپیذیریم و پیروی کنیم. اگر روزی کورش گونه شدیم، کشورمان بسیار بسیار پیشرفت خواهد کرد و گزند نخواهیم دید. با یاری پرودگار، آفرییننده کورش.