کتاب زوال زمان به تضاد میان سنت و مدرنیته در جامعه اشاره میکند. همه ما تفاوت بیننسلی میان اعضای خانوادهمان را دیدهایم. نگرشهای متفاوت ما به زندگی، جهان و اهداف باعث میشود که میانمان بحثها و تنشهایی در بگیرد. ما حتی نسبت به تعریف خوشبختی نیز نگاه متفاوتی داریم. رمان فوق دارای سه راوی به نامهای اطلس، زری و کیومرث دارد که هر کدام با زاویه دید خاص خود را روایت میکنند. این شخصیتها بسیار دقیق انتخاب شدهاند. زری در این اثر نماد مدرنیته و کیومرث نماینده سنت است و اطلس در میان این دو قرار دارد. اطلس دائما وضعیتی نوسانی دارد و هر بار خود را در یکسو تصور میکند. او در چنین اندیشهای است که از خود اراده و حق انتخابی ندارد و موجهای تقدیر او را به هر سویی که میخواهند، حرکت میدهند. در این اثر نمادگرایی حضور بسیار پر رنگی دارد و تضادهای بنیادین به شکل قدرتمندی نمایش داده شدهاند.
این اثر خواندنی در دسته بندی داستان و رمان در وبسایت و اپلیکیشن فیدیبو موجود است.
شهره احدیت متولد تیر سال 1340 و زاده شهر کاشان است. او به جامعهشناسی علاقهمند است و در این رشته مدرک کارشناسی ارشد. فعالیت او در زمینه داستاننویسی فارسی از سال 1378 جدی شد. البته فعالیت احدیت منحصر به حوزه ادبیات نماند و او کتابهایی در زمینه بررسی قوانین طلاق و ازدواج و پژوهشهایی در حیطه جامعهشناسی سیاسی موجود است. اثر زوال زمان این نویسنده سومین کار داستانی و دومین رمان او به حساب میآید.
از دیگر آثار ادبی خانم احدیت میتوان به مجموعه داستان سیامو و رمان گورچین اشاره کرد. از نقاط قوت این نویسنده میتوان به فعالیت مستمرش در نشریات محلی، نظیر نشریه ادبی کاج اشاره کرد که در کاشان منتشر میشد. خانم احدیت علاوه بر نویسندگی، در حوزه ویرایش کتابها نیز تجربیات زیادی دارد و با نشرهایی نظیر افق همکاری مستمری داشته است.
علی ضیا مجری شناختهشده تلویزیون فرزند ایشان است.
همه ما به دنیای خاصی تعلق داریم که در ارزشهای مدرنیته و سنت رو در روی هم صفآرایی کردهاند و با هم ستیز میکنند. این کتاب نیز راوی وضعیتی است که در آن زندگی میکنیم. رمان فوق صرفا یک داستان معمولی نیست و در آن میتوان رویکرد جامعهشناختی به مقوله شکاف بین نسلی را مشاهده کرد. این کتاب از آنجاییکه به زندگی روزمره شباهت بسیار زیادی دارد، خواندنی است و ما میتوانیم خودمان را به خوبی به جای هر یک از سه راوی کتاب قرار دهیم و با آنها همذاتپنداری کنیم.
دست خانم ناییی که اغلب نمینشست. همانطور ایستاده چشم میگرداند به دیوارها و سقف که همیشه از یک گوشهاش لایهای از گچ پودر میشد و میریخت روی آجرهای کف لابی و دو ستون چوبی خراطیشده که کف آجری را چسبانده بودند به سقف.
مردم کمکم برای تشییع جمع شدهاند. یک مسیری که بتوان جنازهی وزیره نایبی را لااقل صد متری روی دست برد.
عمهسودی روی یک صندلی چسبیده به دیوار هتل نشسته. خواهرشوهرش کنار صندلی ایستاده و اصرار میکند بروند توی هتل, ممکن است سرما بخورد و ناراحتی برایش خوب نیست. این حرفها را خانوادگی میتوانند مدام مثل طوطی تکرار کنند. همان
حرفهاییست که از دیروز عصر که مامانوزیره تمام کرده. منصور یکبند تکرار میکند و نه کارهای خوب مامانوزیره را مویه کند. فقط ایستاده و به حرفهای مامانوزیره فکرمیکند.
وزیره نایبی تا دیروز ظهر میتوانست روی دستشویی تا دو هفته پیش هر روز مثل خدنگ میآمد تا نایبیه 9 زیرطاقی جلو در میایستاد تا داده بود به عوض کردن در عمارت در چوبی توی بازار به قیمتی فروخت که هر وقت یادش میافتاد چنان آهی میکشید که جگر اطلس را
میسوزاند «بدتر از ثمن بخس..»
اگر از خواندن کتابهایی که درباره تضاد مدرنیته و سنت هستند لذت میبرید، مطالعه کتابهای زیر را به شما پیشنهاد میدهیم.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۲۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 208 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۵۶:۰۰ |
نویسنده | شهره احدیت |
ناشر | نش ر نیماژ |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۱۲/۲۱ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
قیمت چاپی | 120,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |