بهانه دختر جوانی است که برای تحصیل به تهران آمده است، در همین زمان مادرش مرده است و بهانه خودش را باعث مرگ او میداند، از طرفی دیگر بار گناهی دیگر هم وجود دارد، بهانه حرفی به مادربزرگش زده و او از دنیا رفته است و خودش را باعث مرگ عزیزترین آدمهای زندگیاش میداند.
بهانه و مادرش سالها تنها زندگی کردهاند به دور از اقوام پدریاش، اقوامی که ریشسفیدهای خانواده از بهانه و مادرش گرفتهاند. حالا او آمده است تا انتقام این تنهایی را بگیرد، در داستان رفتارهای بهانه ریشه در خشمی دارد که روز به روز بیشتر میشود و بهنام کسی است که بهانه را از صمیم قلب دوست دارد و تلاش میکند او را از این خشم سرکوب شده نجات دهد. بهنام سعی میکند پشتیبان بهانه باشد اما رازهایی در داستان وجود دارد که قدم به قدم فاش میشوند و هر لحظه خواننده را غافلگیر میکنند. داستان روایتی جذاب و پر از گره است که شما را با خود به دنیای دختری میبرد که برای انتقام دست به هرکاری میزند.