از متن کتاب: برفراز المپ، روایت خواب است و بیداری. روایت هوشیاری، نگهبانی و انتظار. در روایتی المپیان از هیپنوس درخواست کردند تا هنگام جنگ تروا زئوس را خواب کند تا خدایان دیگر به کمک یونانیان بروند. یا پنلوپهی هوشیار که خواستگاران خود را هر بار با زیرکی از خود ناامید میکرد، چرا که در انتظار اودیسئوس بود. یکی از حیلههای معروف او این بود که شروع به بافتن کفن اودیسئوس کرد و به خواستگارانش وعده داد، هنگامی تصمیم به ازدواج خواهد گرفت که بافتن این پارچه پایان بیابد. این درحالی بود که پارچه هیچگاه پایان نمییافت، زیرا او هر شب هرچه را بافته بود میشکافت. خارون قایقبانی است که محکوم به بیداری بود و مردگان را از رود ستوکس میگذراند و به هادس میبرد. برای این کار مزد هم میگرفت که شاید مسیر تکراری، مبدل به یک شغل برای او شده بود. در طی یک اشتباه هادس، خارون را یکسال به زنجیر کشید. کرونوس به دلیل ترس از دست دادن سلطنت خود برای بقای سلطنت هر کدام از بچههای خود را هنگام تولد میبلعید. اما هنگام تولد زئوس، رئا از گایا کمک خواست تا نگذارد کرونوس زئوس را نیز بخورد. رئا سنگ بزرگی را قنداق پیچ کرده و آن را به کرونوس داد. وی نیز که فکر میکرد این سنگ بزرگ زئوس است آن را بجای او خورد. رئا نیز از این فرصت استفاده کرده و زئوس را به غاری در جزیره کرت برد و بزرگ کرد. سِربِروس سگی بود با سه سر، پنجههایی چون شیر و ماری بهجای دُم که نگهبان دروازهٔ جهان زیرین (جهان مردگان) بود و به ارواح اجازهٔ ورود میداد و مانع خروجشان از جهان زیرین میشد؛ یک نگهبان هوشیار و تمام عیار.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 22.۱۹ مگابایت |
مدت زمان | ۲۴:۱۳ |
نویسنده | مهران نوروزی |
نویسنده دوم | مهناز زمانی |
نویسنده سوم | حنانه صبا |
راوی | فاطمه کاظمی |
راوی دوم | عرفان آیتی |
ناشر | توسعه محتوای لحن دیگر |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۱۲/۱۴ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |