- دربارهی نویسنده:
«عاطفه منجزی» اردیبهشت ۱۳۴۵ در مسجد سلیمان متولد شده است. او ابتدا تحصیلاتش را در رشتهی حسابداری آغاز کرد؛ اما بعدها تغییر مسیر داد و اکنون به تحصیل در رشتهی روزنامهنگاری مشغول است. تا کنون آثار داستانی متعددی از عاطفه منجزی منتشر شده است که مهمترین آنها عبارتند از: «در پس نقاب»، «زر پران»، «شاهماهی»، «تیه طلا»، «یکی نبود...!»، «شب چراغ»، «پرندهی بهشتی»، «یواشکی»، «قلهی قاف»، «بسته به جونم»، «ماه»، «گل»، «سکه» و «لبخند خورشید».
- دربارهی داستان:
عاطفه منجزی در لبخند خورشید، داستان خبرنگار جوانی به نام «مهتاب فروزنده» را روایت میکند. مهتاب در تصمیمی جسورانه، بر آن میشود که داراییاش را برای گرفتن وکیلی صرف کند تا بتواند بدین وسیله، از زنی بیبضاعت دفاع کند. او به این منظور به وکیلی با نام «آریا زند» مراجعه میکند. وکیل نیز پس از اکراه فراوان و طفره رفتن از قبول این مسئولیت، سرانجام تسلیم اصرارهای مهتاب شده و وکالت زن بیبضاعت را قبول میکند.
- برشی از کتاب:
آذر خندید. مهتاب که دل پری داشت، خودش را انداخت روی مبل، سیبی برداشت، گازی به آن زد و با دهان پر ادامه داد: «به من میگه باید وکیل مجلس بشم. یکی نیست به خودش بگه مرد حسابی، تو چی میگی دیگه؟ به نظر من دستش میرسید، نسل هرچی زنه، از رو زمین برمیداشت. تقریبا همون بلایی که هیتلر سر یهودیها آورد؛ یعنی همهمون رو تو کورههای آدمسوزی میسوزوند.»
- کتاب صوتی لبخند خورشید:
نشر صوتی آوانامه با همکاری «انتشارات سخن» کتاب «لبخند خورشید» اثر «عاطفه منجزی» را با صدای «حدیثه حیدری» در قالب صوتی تولید و منتشر کرده است.
اجرای کار خیلی خوب بود. ولی داستان معمولی و تا حدی خسته کننده بود. بطوری که نتونستم تا پایانش ادامه بدم. بنظرم تلاش و انرژی ای رو که برای تولید این اثر صوتی صرف کردن، میشد برای آثار جذاب تری بکار برد.