نظامهای آموزشی به عنوان بارزترین نمود سرمایهگذاری نیروی انسانی در زمینه شکوفایی در جامعه نقش اصلی را برعهده دارد. امروز، این نظامها سهم قابل توجهی از بودجه هر کشور را به خود اختصاص داده و باتوجه به اهمیت و نقش آن در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ضروری است در جهت بهبود کیفیت نظامهای آموزشی اقدامات اساسی صورت بگیرد و از هدررفتن سرمایههای انسانی و مادی جلوگیری شود. آموزش در یک ساختار نظام مدار میتواند نقش کلیدی در انتقال دانش داشته باشد. آموزش زمانی میتواند براساس نیاز ملی و در جهت گسترش فرهنگ و دانش مدیریت نوین استوار باشد که نظام مدیریتی با رویکرد مشتری محور و کیفیت گرا ایجاد شده باشد. موسسات آموزشی به عنوان پلی میان تولیدکنندگان دانش ودانش پژوهان جهت پاسخگویی به تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود نیازمند تحول جدی هستند. باتوجه به اینکه سازمانها و واحدهای آموزشی، عوامل اصلی و تعیینکننده آمادهسازی و تامین نیروی انسانی دیگر نهادهای تولیدی خدماتی در جامعه هستند، ضرورت مطالعه و پیاده کردن اصول بهبود و تغییر کیفیت در آموزش بیش از پیش احساس میشود؛ بنابراین بررسی نقش مدیریت در آموزش و نیز تاثیرگذاری آموزش برارتقای کیفیت کار، عملکرد و محصول در سازمانها از اهداف مهم میباشد که در ادامه مورد بررسیقرار میدهیم.