"پاشو پسرم، اگه بیدار نشی باز دیر به سر کار میرسی."
چی؟! درست شنیدم؟! این صدای مادر عزیزمه؟ یعنی همهی این اتفاقات یه خواب بد بوده؟ اگه واقعاً خواب بود که پس افتضاحترین خواب ممکن بوده.
با شنیدن صدای مامان، چشمامو باز کردم و مثل فشنگ از جام پریدم و محکم بغلش کردم. چقدر حس خوبیه؛ چقدر خوبه که همهی این اتفاقات فقط یه خواب بد بوده و الان میتونم دوباره پیش خانوادم باشم.