وقتی حاج احمد متوسلیان با نیروهای خود راهی لبنان بود، یکی از پاسداران که مترجم عربی بوده و مدتها در لبنان و سوریه در کنار نیرو های مقاومت جنگیده بود را با خود همراه کرد.
داود حنیفه این رزمنده و دلاور شجاع، مدتها با نیروهای ایرانی همراه بود و به نیروهای سوری و لبنانی، نحوه شناسایی و مواجه با دشمن را آموزش می داد. او مترجم فرماندهان ایرانی هم بود.
در یکی از شناسایی ها وارد مواضع اسرائیلی ها شد. یکباره صدای رگبار و… دیگر کسی از داود خبری نداشت. بنیاد شهید او را به عنوان شهید مفقود الجسد معرفی کرد.
شانزده ماه بعد
بچه های اطلاعات لشکر، آماده عملیات خیبر بودند. یکباره در حسینیه دوکوهه کسی را دیدند که… داود بود داود حنیفه!؟ اما…