بخشی از خاطرات رزمندگان و شهدای جوان جنگ تحمیلی در قالب رمان روانشناختی
این کتاب از زبان دومشخص بیان شده و روایتی دوسویه میان نویسنده و این شهید است که زبان دل رزمندگان شهرستان نجفآباد است. اکثر آنها حدود پانزده سال داشتند و فرمانده آنها هفدهساله بود. این بچهها به مرگ میخندیدند، چراکه از مرگ ترسی نداشتند. آنها صحنههای مرگ را به چشم دیده بودند و چنین استنباط میکردند که مرگ ترسآور نیست.
ازجمله آثار نویسنده میتوان به اکبر کاراته، از لیلا تا ویلا و... اشاره کرد.