درباره معرفت نفس در مکتب ودانته و حکمت متعالیه صدرایی
بحث از معرفت که موضوع این پژوهش است، سابقه طولانی در تاریخ دارد و در آثار اسطوره های باستان و همچنین آثار متکلمین، فلاسفه و عرفا با روش خاص خود مورد ملاحظه قرار گرفته است.
نظر به اینکه دامنه بحث معرفت در نزد فلاسفه وسیع می باشد، این نوشتار به معرفت نفس در دو مکتب فلسفی از جهان اسلام و هندو (ودانته) محدود شده است. مکتب ودانتیسم طبق نظر منجمین هندو(هزار سوم و ششم پیش از میلاد) و مکتب متعالیه (۹۷۰ ق، ۹۵۱ ش، ۱۵۷۱ م). این دو مکتب از جمله مکاتبی هستند که سیر معرفت و اصل اساسی برای رسیدن به معرفت را بر اساس خود شناسی قرار داده اند.
مکتب ودانتیسم در واقع بر اساس تعلیمات اوپانیشادها بنا نهاده شده است. اوپانیشاد در جستجوی حقیقت است و از راه منطق و عقل آن را دنبال می نماید. وهیچ کس را به علت دین یا طبقه یا رنگ از پیروی این طریقت باز نمی دارد. علم خویشتن شناسی و فهم حقیقت، حق مسلم هر فرد بشری است. و هیچ کس را نمی توان از این حق محروم داشت. ولی قدم نهادن در راه این جستجو، کار پرشور و هیجانی است و کسی که بخواهد به آن اقدام نماید، محتاج هدایت است پس باید از راه و رسم سلوک مطلع باشد و خطرات و موانعی که در این راه است با خبر گردد و علائم و آثاری در راه باشد که هر یک از منازل را بشناسد. و به سوی مقصد اعلی رهبری شود. همه اینها و بسا چیزهای بیشتر در متن اوپانیشاد موجود است.