مصائب من در حباب استارتآپ سفرنامهی سیلیکونولی است. قصهی واقعی و سراسر طنزِ کهنهروزنامهنگاری که پس از بیستوپنج سال قلمزنی برای نیوزویک، یک صبح معمولی پای تلفن عذرش را میخواهند و مجبور میشود برای امرار معاش یک سال در فضای شرکتهای فناور کار کند. ما همراه این بازدیدکنندهی میانسال و با روایت او به سفر در این جزیرهی جذاب و اگزوتیک میرویم و سبکِ زندگی درونگروهی و جدا افتادهی اکوسیستم استارتآپی را تجربه میکنیم.
دنیل لاینز در کتاب مصائب من در حباب استارتآپ به گوشههای تاریک کسبوکارها و آدمهای سیلیکونولی نور میتاباند. بدون تعارف حرف میزند و با کنار هم گذاشتن اتفاقها طنز تلخ ماجرا را برجسته میکند. سعی نمیکند روش بهتری برای انجام کاری معرفی کند. گاهی غر میزند و مسخره میکند. گاهی با عدد و رقم حرف میزند. گاهی اغراق میکند. بعد به آدم یادآوری میکند که همین ماجرا را در زندگی خودش هم سراغ بگیرد. نکند خودمان هم از همان قماش باشیم. کسانی که فضای استارتآپ ایران را کمی بشناسند احتمالاً میتوانند عین همین داستانها و موقعیتهای عجیب و کمیک را در ایران هم پیدا کنند.
رشد سریع استارتآپها و انتظار رشد سریعترشان در آینده باعث شده استارتآپها با روشهای سنتی قیمتگذاری نشوند. بالا رفتن سریع ارزش مادی استارتآپها فرضیهی وجود حباب را تقویت کرده است. ترکیدن حباب داتکام در سال ۲۰۰۰ و بروز بعضی از نشانههای مشابه آن دوره، احتمال درستیِ این فرضیه را قویتر کرده. اما کسی نمیداند چنین حبابی دوباره ایجاد شده یا نه. همین دغدغه در ایران هم وجود دارد. اما فضای استارتآپ ایران حتی اگر حباب داشته باشد، فعلاً امکان ترکیدن ندارد، چون هنوز راه ورود استارتآپها به بورس هموار نشده. اخیراً زمزمهی عرضهی اولیهی چند استارتآپ بزرگ در بازار بورس به گوش میرسد. باز شدن باب عرضهی استارتآپها در بورس از یک طرف خون تازهای در رگ آنها میریزد و از طرف دیگر دغدغهی ترکیدن حباب را جدیتر میکند. با این حساب شاید این کتاب قصهای باشد مناسب آیندهی استارتآپهای ایران.