شاید خواندن این اثر ساده و خالی از هرگونه عبارت پردازی از دو جهت مفید و با ارزش باشد. زیرا اولاً نشان میدهد که در اوج استعمار انگلیس و فرانسه، که آفتاب در سرزمینهای آنان غروب نمیکرد، با اینکه ثروت تمام مستعمرات برای خرج شدن در خود انگلیس و فرانسه به غارت میرفت چه مردمان م حروم و فقیری در آن دو کشور وجود داشته و چگونه با زندگی نکبت بار و طاقت فرسا و غیرانسانی دست به گریبان بودند. ثانیاً این کتاب نمایانگر نقطه آغاز تحول و انقلاب فکری جورج اورول است که با دیدن ستمگریهای دولت استعماری از آنان روگردان شد و به سوسیالیسم و طرفداری از طبقه محروم اجتماع رو آورد.