این روزها فضا واقعاً رقابتی شده؛ آن هم خیلی زیاد! همهٔ ما میخواهیم برتر از بقیه باشیم. آیا این مسئله طبیعی است؟
تمایل به برتری مستلزم سختکوشی، تعهد و تعالیِ شخصیت است. افراد زیادی را دیدهام که موفق شده اند و حالا مدیر، رئیس یا مدیرعامل هستند و به الگویی برای زیردستها، همتایان و همکارانشان تبدیل شدهاند. همچنین مدیر، رئیس و مدیرعاملهایی را دیدهام که زیردستها، همتایان و همکارانشان از آنها بیزارند. چطور چنین چیزی اتفاق میفتد؟ چگونه بعضی از افراد که در رأس دیگرانند تحسین میشوند درحالیکه بعضی دیگر مورد تنفر واقع میشوند؟
پس برتر بودن در این دنیای عجیب بیشتر از حقیقت، به دیدگاه مربوط است. به این مربوط است که مسیر زندگیتان را چگونه مشخص میکنید و به کدام سمت سوق پیدا میکنید. مرز باریکی مسیر خوب و بد را از هم جدا میکند و متأسفانه جذب مسیر نامناسب شدن راحتتر است. اگر میخواهید برتر از دیگران باشید، فقط و فقط به خودتان فکر کنید. بر روی خودتان و چیزهایی که برایتان خوب است تمرکز کنید. اینکه خودتان را با دیگران سهیم کنید و آزادانه دربارهٔ خود با آنها حرف بزنید فقط باعث میشود که فرصتهای بیشتری برای آنها فراهم کنید.
به این ترتیب ما وارد بازی طمعورزی و دغلکاری میشویم. وقتی من به خودم فکر کنم و بر روی خودم تمرکز کنم، به فرد خودخواهی تبدیل میشوم.
این کتاب دربارهٔ این است که چهارچوب ذهنیتان را اصلاح کنید. میخواهید برتر باشید؟ میخواهید از دیگران بهتر باشید؟ شما میخواهید همیشه برنده باشید. میخواهید بهترین فروشنده باشید. آرزو دارید مدیر جدید شرکتتان باشید. شروع کنید. شما لیاقتش را دارید.