بانی خرگوشه مدت زیادی بود که به شدت احساس خستگی و ناراحتی میکرد، تا حدی که موهای روی بدنش از رنگ صورتی به آبی تغییر کرده بود!
اون یک گوشه نشسته بود و داشت به تخمِ مرغ شانسیهایی که برای روز عید پاک آماده کرده بود، نگاه میکرد.
یکدفعه به خودش اومد و دید که دیگه هیچ چیزی توی این دنیا نمیتونه شادی رو بهش برگردونه، حتی شغلی که این همه دوستش داشت و براش زحمت کشیده بود!
شاید براتون سوال پیش بیاد که مگه خرگوشها هم مثل آدمها شغل دارن؟
خب همهی خرگوشها نه، ولی بانی چرا.
اون خرگوشِ عید پاک بود و هر سال به مناسبت این روز کلی هدیهی قشنگ تهیه میکرد تا اونها رو در روز عید به دست بچه های سرتاسر دنیا برسونه و شادی رو مهمون خونههاشون کنه.