- شرط میبندم که میتوانم یک رمان عالی بنویسم!
«لیزا جول» در سال ۱۹۶۸ در شهر لندن متولد شد. او نویسندهای است که سابقهی فعالیت در حوزهی فشن را نیز دارد. داستانِ نویسندگی لیزا جول زمانی آغاز شد که با دوستش شرط بست که در ازای یک وعده شام در رستوران مورد علاقهاش، میتواند یک رمان بنویسد! این اتفاق، باعث خلق اولین رمان جول در حوالی سی سالگی شد. «مهمانی رالف» در سال ۱۹۹۸ منتشر شد و فروش و تحسین خوبی هم در پی داشت. لیزا جول پس از آن، نویسندگی را بهطور جدی دنبال کرد و تا کنون نزدیک به بیست رمان نوشته است. «خانهای که در آن بزرگ شدیم»، یکی از مطرحترین و برجستهترینِ آنها است. این کتاب، پس از انتشار خود را به عنوان یکی از پرفروشترین کتابهای «نیویورک تایمز»، «یو اس ای تودی» و «وال استریت ژورنال» معرفی کرد.
- مصائب یک «چیزجمعکن»
شخصیت اصلی داستان «خانهای که در آن بزرگ شدیم»، مادری است به نام «لورلی برد». او صاحب دو فرزند دختر و دو پسر است و از اختلال احتکار (Hoarding Disorder) رنج میبرد. او وابستگی و علاقهی بیش از حدی نسبت به اشیاء و جمع کردن آنها دارد؛ حتی اشیاء بهظاهر بیاستفاده، که نمیتواند آنها را دور بریزد. این چیزجمعکنیِ لورلی، آثار بسیاری بر زندگی او و خانوادهاش و نیز خانهای که در آن زندگی میکنند، میگذارد و بهمرور باعث انزوای خود او نیز میشود. لیزا جول در داستانش، بهخوبی از ریشههای این اختلال حرف زده، نشانههای ریز و درشت آن را آشکار کرده و پیامدهای غمانگیزش را نیز به تصویر کشیده است.
- هیچکس مقصر نیست و همهمان مقصریم:
در بطن داستان «خانهای که در آن بزرگ شدیم» اتفاقی هولناک برای یکی از اعضای خانواده میافتد که زندگی کل خانواده را برای همیشه تحت تأثیر قرار میدهد. لیزا جول با روایتی غیرخطی، به بهترین شکل آنچه به این فاجعه انجامید را بیان میکند و بهتفصیل نشان میدهد که این اتفاق، چه اثری روی باقیِ اعضای خانواده گذاشته است. حادثهای که نمیتوان کسی را بهتنهایی برای آن مقصر دانست؛ اما یکیک افراد سهمی در اتفاق افتادنش داشتهاند.
- کتاب صوتی خانهای که در آن بزرگ شدیم:
نشر صوتی آوانامه با همکاری «نشر آموت» کتاب «خانهای که در آن بزرگ شدیم» اثر «لیزا جول» را با ترجمهی «علی شاهمرادی» و خوانش «مریم پاکذات» در قالب صوتی تولید و منتشر کرده است.