امروز قراره راجع به فساد حرف بزنم. و تعریف فساد عبارته از سوءاستفاده از موقعیت شغلی در راستای منافع خودتون یا، تو بحث مورد نظرمون، دوستانتون، خانوادهتون یا سرمایهگذارانتون. متوجه شدید؟ دوستان، خانواده و سرمایهگذارها. باید تا جایی که میتونیم فساد رو درک کنیم و بفهمیم و قبول کنیم که بهمون آموزشهای درست داده نشده. باید شهامتِ اعتراف کردن رو داشته باشیم تا روشمون برای برخورد با این مشکل رو تغییر بدیم.
اولین افسانه به ما میگه فساد در واقع جرمی محسوب نمیشه. وقتی با دوستان و خانوادهمون دور هم جمع شدیم و راجع به جرم و جنایت تو کشورمون بحث میکنیم، جرائمی که تو بلمونت یا دیهگو یا مارابلا اتفاق میفته، هیچکس راجع به فساد حرف نمیزنه. این یه حقیقت صادقانهست. وقتی رئیس پلیس توی تلویزیون راجع به جرم حرف میزنه، منظورش فساد نیست. و مطمئناً وقتی وزیر امنیت ملی هم راجع به جرم و جنایت صحبت میکنه، اون هم منظورش فساد نیست. چیزی که میخوام بگم اینه که فساد جرمه. یه جرم اقتصادی، چون پول مالیات دهندهها رو غارت میکنه. فساد تو بخش خصوصی و بخش دولتی یه واقعیته. به عنوان کسی که تو بخش خصوصی کار کرده، بهتون میگم که فساد گستردهای تو این حوزه وجود داره و این دیگه به دولت مربوط نیست. همون رشوهها و زیرمیزیها و اتفاقاتی که تو دولت میفته تو بخش خصوصی هم وجود داره. امروز صحبتهام رو روی فساد دولتی متمرکز میکنم و در خلال اون راجع به بخش خصوصی هم حرف میزنم.
دومین افسانهای که باید بدونیم، چرا که باید این افسانهها رو نابود کنیم بیاعتبارشون کنیم و زیر سوال ببریمشون، اینه که فساد مشکل بزرگی نیست. تازه اگه مشکل حساب بشه مشکل کوچیکیه. چیزی در حدود ۱۰ یا ۱۵ درصد که همیشه وجود داشته و احتمالا در آینده هم وجود خواهد داشت و فایدهای هم نداره که قانونی تصویب کنیم چون کار چندانی از دستمون بر نمیاد. و من میخوام بهتون نشون بدم که افسانه دوم خیلی خیلی خطرناکه. این فریبکاری و آدرس غلط دادنه.
حالا میخوام یه داستانی تعریف کنم که برمیگرده به حدود ۳۰ سال قبل. ترنیداد و توباگو تو اوایل دهه ۱۹۷۰، یه کشور کوچیک حوزه کاراییب با منابع غنی و فراوان که به خاطر افزایش قیمت جهانی نفت، درآمدهاش افزایش چشمگیری داشته. این درآمدها به دلار نفتی معروف شدند. خزانهداری پُر از پول شده بود. و طعنهآمیزه چون ما امروز اینجا تو بانک مرکزی هستیم. تاریخ پر از کنایهست. ما امروز تو بانک مرکزی هستیم و بانک مرکزی مسئول خیلی از چیزهاییه که امروز میخوام راجع بهشون صحبت کنم. ما داریم از بیمسئولیتی ادارات دولتی حرف میزنیم. ما داریم از حقیقتی به اسم وزارت دارایی حرف میزنیم که ساختمون کناریمونه و ارتباط زیادی با اینجا داره. در واقع داریم از داخل معبد حرف میزنیم.