جای هر سیلی عاقبت خوب میشود، رد هر انگشتی بالاخره از روی پوست محو میشود، اما امان… امان از زهر کلام، امان از نیش زبان، بُرندهتر از شمشیر و کشندهتر از زهر هلاهل!
واقعاً چه میشود که انسان، همان موجودی که اشرف مخلوقات است؛ همانی که خدا به هنگام خلقتش از دم مسیحایی خود در کالبد او دمیده؛ همان که تمام فرشتگان را به سجدۀ او و ا داشته، به این درجه از پستی میرسد که…
عاشقی؟! خودخواه نباش! عشق اجباری عشق نمیشود؛ اگر هم شد ناپایدار است، با یک تلنگر بر هم میریزد. گاهی باید بگذری از کسی که دوستش داری؛ چون خوشبختی او در گرو گذشتن توست. قرار نیست پایان هر عشقی رسیدن باشد. کسی که برای رسیدن به معشوقش دست به هر خبطی میزند، در درجۀ اول خودش تباه میشود؛ پس برای داشتن آرامش، بگذر از کسی که دلش با تو نیست.