هگل فیلسوف نامدار میگوید «هر وضعیتی ضد خود را میپروراند.» این سخن چنان بر ذهن و دل کارل مارکس نشست که آن فیلسوف بزرگ که به نوبه خود عرصه سیاست و اقتصاد قرن بیست را تکان داد نیز به همین منطق به عنوان یک اصل استناد میکند. آیا مصادیقی در اثبات این اصل وجود دارد؟ اگر چنین باشد آیا تمدن بشر نیز ضد خود را میپروراند؟ آیا مثلاً گرمایش زمین را در راه توسعه صنعتی و اقتصادی و حمل و نقل آنقدر ادامه خواهیم داد تا خفه شویم؟
چندی پیش مقالهای از مسعود خیام زیر عنوان طلایه تمدن میخواندم که در آن به تمدن سومر پرداخته بود. این تمدن غیر سامی که خاستگاه آن جنوب میانرودان بوده است ظاهراً مادر همه تمدنها به شمار میرود که بر پدیداری تمدنهای بعدی همچون کلده و آشور و بابِل که در شمال همان منطقه پدید آمدند و بر تمدنهای دره نیل تا دره سند اثر گذاشت. مسعود خیام در آن مقاله به زمانی اشاره کرده بود که در آن منطقه آب فرو نشست، که البته نسبت به سواحل پیشین دریای پارس امری نسبی و درست است، اما همانطور که در سطور بعدی تذکر میدهد در واقع این زمین بود که بالا آمد. به عبارت دیگر این خصیصه دلتاهای رودهای بزرگ میانرودان و خوزستان بوده است که در معرض انباشتگیهای عظیم ناشی از سیلهای عظیم بهاره بوده است. خصوصاً در سالهایی که با سرما و زمستان پربرف در کوهستانها همراه بوده و ناگهان بهاری گرم و پرباران در پی داشته است. در چنان سالهایی باران سیل آسا در عین حال برفهای انباشته در کوهها را هم ذوب میکرد و موجب طغیان گسترده چهار رود بزرگ اصلی میانرودان میشد. در نتیجه به هم پیوستن سرریزهای این چهار رود یعنی: کارون، رود وحشی کرخه، دجله، و فرات، بخشهای بزرگی از میانرودن به زیر آب میرفت.