انگیزۀ نگارش این اثر، بیشتر از آنکه بازخوانی و مرور وقایع نهضت جنگل باشد، ادای وظیفه و تکلیف میهنی هر ایرانی وطنپرست است. از ظهور تا افول نهضت جنگل، اسناد و مدارک بیشماری منتشر شده است. به یقین هر وقایعنگار میهنپرستی، به بضاعت دانش و آگاهی تاریخی و ملّی خود، گام ارزشمندی در جهت معرفی میرزا و جنبش آزادیخواه جنگل برداشته است. دریغا که گرایشها و نگرشهای سیاسی برخی صاحبان قلم در خصوص وقایع تاریخی، سبب گردیده است حوادث و واقعیتهای موجود با استفادۀ ابزاری از اسناد و منابع مربوط، قربانی برداشتهای شخصی و تعصّبات فردی گردد. زندگی پررمزوراز میرزا پر از حوادث ناشناخته و تئوریهای پیچیده است، اما یک واقعیت مسلّم همیشه پیش روی ماست و آن اینکه او هرگز تسلیم نشد، وطن را به بیگانه نفروخت و تسلیم ظلم حکومت هم نگشت و تا آخرین نفس پای آرمان خود ایستاد. توجه به شرایط بحرانی و چنددستگی آن دورۀ کشور و قدرتگیری رضاخان، ملیگرایی و میهندوستی میرزا کوچکخان را ستودنی و قابل احترام میکند. این مطلب، جدای از درستی یا نادرستی نهضت جنگل علیه دولت مرکزی است. او مرد میدان بود و شاید سخن استاد شیون فومنی، شاعر معاصر گیلان به جا و شنیدنی باشد: موزر دوسته دانه که میرزا مرد میدان بو/ نه تو نه من که امی خانه سبزمیدان بو.
«جنبش جنگل» در دوره و زمانی آغاز شد و ادامه یافت که ایران یکی از حساسترین مقاطع تاریخ معاصر خویش را طی میکرد. میرزا یونس معروف به «میرزا کوچکخان» در سال ۱۲۹۴ حرکت انقلابی و ضداشغالگری بیگانه را آغاز کرد و سرانجام در آذرماه ۱۳۰۰ در این راه جان سپرد. حرکتی که در تاریخ معاصر با عنوان «جنبش جنگل» از آن یاد میشود قریب هفت سال استمرار داشت. در طول این دوره ایران تحولات بسیاری را پشت سر گذاشت و در اثنای آن، با شکست این جنبش و دیگر حرکتهای مذهبی و استقلالطلبانه، زمینه هایی برای تحقق برنامههای انگلیس در ایران فراهم آمد.
میرزا در واقعۀ مشروطیت به انقلابیون جبهۀ شمال پیوست و در فتح قزوین نیز شرکت داشت. روسها مدتی او را از رشت تبعید کردند. در سال ۱۲۹۳ش میرزا که تازه از تبعید آزاد شده و به رشت آمده بود ظلم و ستم نیروهای روس بر مردم گیلان را تاب نیاورد و تصمیم گرفت با کمک دوستان مشروطهخواه خود دوباره دست به قیام بزند. اما این بار علاوه بر مطالبۀ آرمانهای آزادیخواهانۀ مشروطه که آن را بربادرفته میدید، به دنبال نجات ایران و به ویژه آزادی گیلان از اشغال آشکار نیروهای نظامی بود. افکار و منش میرزا توانست در دل قشرها و طبقات گوناگون مردم گیلان نفوذ کند. افرادی نظیر دکتر حشمت و میرزا حسین کسمایی که از چهرههای تحصیلکرده و فرهیختۀ گیلان بودند، یا حسن آلیانی و شیخ علی شیشهبر که از طبقات معمولی جامعه بودند در میان طرف داران میرزا دیده میشوند؛ به جز اینها، میرزا توانست از حمایت چند تن از بازرگانان و کسبۀ معتبر از جمله حاج احمد کسمایی نیز برخوردار شود. تاریخنگاران عمدتاً قیام جنگل را به دو دورۀ مجزّا تقسیم میکنند، که دورۀ نخست در ابتدا به-مدت دو سال و به مرکزیت فرماندهی کسما، و سپس نزدیک چهار سال به مرکزیت رشت و به-صورت یک حکومت جمهوری مستقل در کل ایالت گیلان بوده است. دورۀ دوم مصادف با نزدیکی طرف داران بلشویکها به میرزا کوچک میباشد. بیشک وقایع و روایات مورد استناد این کتاب، تنها بخش کوچکی از واقعیتهای سرگذشت میرزا و خیزش جنگل محسوب میشود و پرداختن به کلیات و پیچیدگیهای روایتی این دورۀ تاریخی مجالی بیش از این میطلبد.
کورش اسدالهپور