گربهی بیباک در جنگلی بسیار زیبا زندگی میکرد و چون می دونست که گربهها هفت تا جون دارن، عاشق ماجراجوییهای پرخطر بود و از هیچ چیزی تو زندگیش نمیترسید.
گربهی بیباک قصهی ما پنج تا اسم دیگه هم برای خودش انتخاب کرده بود، چون فکر می کرد ممکنه روزی بدردش بخورن.
میدونین که این اسمها چیا بودن؟ نامرئی، شجاع، خطرناک، یابندهی خطر و وقت شناس.
با این حال، لازم بود که گربهی بیباک نسبت به حقایق دنیای گربهها کمی بیشتر حواسش رو جمع کنه.