- از نویسندگی تا فعالیتهای خیرخواهانه:
«ونسا دیفنباخ» در سال ۱۹۷۸ در سنفرانسیسکو متولد شد. او پس از تحصیل در زمینهی نویسندگی خلاق، به تدریس هنر و نویسندگی به جوانان جامعهی کمدرآمد مشغول شد. او از همان جوانی دغدغهی بچههای بیسرپرست را داشت؛ دغدغهای که مایهی اصلی «زبان گلها» نیز بود. سرانجام در سال ۲۰۰۷، دیفنباخ و همسرش سرپرستی کودکی را به عهده گرفتند. آنها سه سال بعد، «مرکز کاملیا» را تأسیس کردند که سازمانی غیرانتفاعی برای برای حمایت از جوانانی است که اقامتشان در پرورشگاه به پایان رسیده است. ونسا دیفنباخ، نخستین کتابش یعنی «زبان گلها» را در سال ۲۰۱۱ منتشر کرد. این اثر، تا ۶۹ هفته در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز بود و به بیش از چهل زبان هم ترجمه گردید.
- بگذار گلها جای تو سخن بگویند:
«زبان گلها» از قول دختری بیسرپرست به نام «ویکتوریا جونز» روایت میشود. داستان میان گذشته و حال در رفت و آمد است و زندگی پر فراز و فرود ویکتوریا را شرح میدهد. او از کودکی تا جوانی، در چندین و چند خانه زندگی میکند و از همان سالها زندگیاش به نوعی با گلها پیوند میخورد. این رمان از یک فرهنگ زبان گلها الهام گرفته شده که هر یک از گلها را بیانگر و نمایندهی صفتی انسانی میداند. به این شکل، ویکتوریای داستان درمییابد که بسیاری از ناگفتهها را میتواند از طریق گلها بیان نماید؛ بیآنکه به طور مستقیم کلامی بر زبان آورد.
- ریشه در گذشتهای پراضطراب:
علاوه بر روایت پرکشش و استفادهی بسیار بهجا و جذاب از مباحث مربوط به گل و گیاه و خصوصیات آنها، آنچه «زبان گلها» را به اثری قدرتمند بدل میکند، پسزمینهی روانشناسانهی دقیق و عمیق آن است. دیفنباخ با نقب زدن به گذشتهی ویکتوریا، از ریشههای درونی و بیرونی تمام اعمال و افکار ویکتوریا با مخاطب حرف میزند و به خوبی آثار تروماهای کودکی بر روح و روان فرد را نشان میدهد. به گونهای که شنوندهی اثر، در سختیها و شادیها و حتی در اشتباههای کاراکتر داستان او را درک کرده و با او هممسیر نیز میشود.
- صدای گلها:
نشر صوتی آوانامه با همکاری «نشر آموت» کتاب «زبان گلها» اثر «ونسا دیفنباخ» را با ترجمهی «فیروزه مهرزاد» و با صدای «مریم پاکذات» به صورت صوتی منتشر نموده است.
داستان کتاب عالی بود صدای راوی هم باعث شده بود براحتی بتوانم لحظه به لحظه کتاب را مانند فیلم تجسم کنم حتما پیشنهاد می کنم گوش بدهید و لذت ببرید داستان دختری که با سعی و تلاش از بدبختی به خوشبختی رسیده بود
2
داستان کتاب خوب بود ولی از نیمه های کتاب به بعد یه جور خسته کننده شده بود نمیدونم شاید به خاطر صدای راوی بود که ارتباط باهاش نتونستم برقرار کنم