مسئلهی چشم زخم صرفاً یک باور خرافی عقبمانده نیست که موردعلاقهی باستانپژوهان باشد، بلکه آن را باید به چشم یک عامل پرقدرت نگریست که رفتار میلیونها نفر را در سراسر جهان هندواروپایی و سامی تحتتأثیر قرار داده است.
وقتی خواننده دربارهی چشمزخم در فرهنگ مردم هندوستان، ایران، یونان، ایتالیا، رومانی، لبنان و سایر مناطق میخواند، ناخواسته جزئیات مشابهی را بین آنها میبیند و دقیقاً همین موضوع مراد و خواستهی این کتاب است. در اینجا بهوضوح میتوان مدرک قانعکنندهی دیگری ارائه داد دربارهی میان فرهنگی بودن یک مقوله ی فولکلوریک. هدف این کتاب این نیست که صرفاً مواد خامی را در خصوص یک باور عامهی پیچیده به خواننده معرفی کند، بلکه میخواهد به او بینشی اعطا کند تا در مسیر جست وجو و کنکاش خود، دادهها را بیازماید و به دنبال تحلیلشان باشد.