… زال تا رودابه را دید دست بر سینه گذاشت و مؤدبانه تعظیم کرد. رودابه از شرم رویش را از زال دزدید و پشت به او کرد تا نفس تازه کند و بر خودش مسلط شود. دل بیآرام زال نفسهایش را سخت کرده و عرق بر پیشانی بلندش نشسته بود. دست به آسمان بلند کرد، خدای بزرگ را شکر گفت و از او کمک خواست … با قدمهایی مطمئن پای برج رفت تا چارهای برای رسیدن به بالای برج بلند بیندیشد.رودابه که بیقرار دیدن روی زال بود، آب دهان را بلعید و نیشگون زهرداری از بازوی خود گرفت تا مسلط باشد و ترس را کنار بگذارد تا لحظهای که ...
خیلی خوب بود اما تنها مشکلی که داره تغییر یه بخش مهم از شاهنامه هست. وقتی رودابه موهاش و برای زال میفرسته پایین زال با کمک اون مو بالا نمیره بلکه خودش با قوت خودش از برج بالا میره حتی روی موی رودابه بوسه میزنه و میگه این کار و نمیکنم!