«همازور بیم همازور هما اشوبیم» یکی از مهم ترین آموزههای فرهنگ زرتشتی است که به ما میآموزد بر پایه راستیها با هم و با همه نیکان جهان جدا از هر دین و قومیتی که هستند همازور و همبسته باشیم. درک و بهکارگیری این پیام رمز پایداری این دین و جامعه زرتشتی در طول تاریخ بوده است و اگر امروز هم ما زرتشتیان به درستی این پیام را به کار ببریم این جامعه هرچند در شمار اندک، سرافرازتر و سرآمدتر از گذشته به پیش خواهد رفت. ما زرتشتیان به عنوان پاسداران یکی از کهنترین اندیشههای مینوی جهان که دورههای فراز و نشیب بسیاری را پشت سرگذاشتهایم شاید بتوانیم تجربهای باشیم فرا راه شکلگیری یک جامعه دینی پیشرو.
در این راه مهمترین تکیهگاه آموزههای زرتشتی را باید گاهان دانست، آموزه های پیامبری که برای نخستین بار خدای یکتا را اهورامزدا به معنی دانای بزرگ هستیبخش نام برده و آموزههای خود را برخرد بنیان نهاده و به روشنی بیان کرده است آنچه که به انسان ارج و بزرگی می دهد چیزی نیست جز اندیشه پاک یا بهمن و اندیشه تنها با تکیه بر وجدان یا دئنا است که میتواند در راه بهمن به کمال برسد. دین یا دئنا، همان توانایی درک و دیدن حقایق مینوی است که در نهاد هر انسانی وجود دارد و باید آن را بیدار و بینا سازیم. تنها انسانی که وجدانش آگاه است دیندار میشود و بر این اساس مسئولیت گزینش نیک و بد با یاری اندیشۀ روشن در کمال آزادی به شخص واگذارده می شود.
در گاهان راستی به عنوان زیربنای اخلاق نیک، تنها راهی است که انسان را به سرمنزل میرساند. برقراری راستی در جوامع باعث گسترش نظم، عدالت و از بین رفتن بدیها میشود همانطور که دروغ و فریبکاری تنها چیزی است که به بدیها و صفات اهریمنی امکان بقا و ماندن را میدهد. پیام جاودان اشوزرتشت از دل این آموزه برآمده است و همه انسانها را به اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک فرا میخواند.