ساعت ۱ شب است و باز هم از فکر و خیال و ترسِ کارهای باقیمانده، خوابم نمیبَرد.
از هفته دیگر تا دو ماه بعدش، درگیر پروژه مهمی هستم که دیگر نمیتوانم مثل سابق به کار بچههای شرکت سر بزنم و کارهای جدیدی به آنها بسپارم.
یعنی تا دو ماه عملاً کار بازاریابی اینترنتی تعطیل میشود!
و این یعنی بدون داشتن فروش و درآمدی برای شرکت، باید حقوق بپردازیم، آنهم برای کاری که انجام نشده است!
اگر میشد یک نفر را جایگزین خودم میکردم که عالی بود، ولی هیچوقت شخص دیگری را پیدا نکردم تا کاری را که میخواهم، دقیقاً بفهمد و انجام دهد.
فقط یک راه دیگر برایم باقی میماند: اینکه همه کارهایی که باید انجام شود را خیلی ریز و دقیق بنویسم و به خود بچههای شرکت واگذار کنم.
باید خودشان بدون من بتوانند هدفگذاری کنند، بهپیش بروند و ارزیابی خوبی هم از کارهایشان داشته باشند.
سخت است؛ ولی میشود و تنها راه چارهام همین است.
ضمن اینکه بعدازاین کار، دیگر لازم نیست مثل معلمها، مشق بچهها را ببینم. آموزش به نیروهای جدید، کار سادهتری خواهد بود و با همین دستورالعملها انجام میشود.
و حتی میتوانم نیروهایی داشته باشم که از راه دور و به کمک همین راهنما، کارهای مربوط به بازاریابی اینترنتی را انجام دهند.
یک راهنمای محرمانه و کاربردی برای بازاریابی اینترنتی!