مکسین سگ آتش نشانی بود که توی آتش نشانی “دشت کاج” زندگی میکرد و روزها به همراه بقیه آتش نشانهای پایگاه به ماموریت میرفت.
ولی اون یک سگ آتش نشان خوب و درجه یک نبود.
یکبار وقتیکه آتش نشانها داشتن گربهای که روی یک درخت گیر کرده بود رو نجات میدادن، مکسین اونقدر با صدای بلند پارس کرد که گربه ترسید و به یک شاخهی بالاتر پرید و این کلی برای مامورها دردسر درست کرد.
یک بار دیگه که آتش نشانها داشتن آتیشی رو خاموش میکردن، مکسین که مشغول ورجه وورجه بود، پاش به شلنگ آتش نشانی گیر کرد و این باعث شد شلنگ از دستشون در بره و اشتباهی خونهی همسایه رو خیس کنه.
مکسین هیچوقت دلش نمیخواست که دردسر درست کنه، ولی خب همیشه ناخواسته این کار رو میکرد.