حکومتها و مشاغلِ سراسر کرهی زمین در تلاش بیسابقهای به دنبال این هستند که همه چیز _ از خانهها و مشاغل گرفته تا خودروها و فرآیندهای تولید _ را در زمینهی انرژی کاراتر و باصرفهتر کنند و انقلابی سبز را رقم بزنند. این تغییرات _ و ظهور تکنولوژیهای منحصربهفرد _ تأثیر عمیقی بر روشِ زندگیِ انسان، چگونگی تعاملِ حکومت و تجارت و اوضاعِ کسبوکار جهانی دارد. شرکتها با ایجاد یک تعادلِ سازگار با محیطزیست در سراسر چرخهی عمر محصولاتشان میتوانند سهم مهمی در تحولاتِ سبز داشته باشند. آنها میتوانند استراتژیهای زیستمحیطمحور را در تمام زمینههای تجاری خود وارد کنند، از تحقیق و توسعه گرفته تا تولید و عملیات و حتی دفع پسماند نهاییِ محصولات. شرکتهایی که زنجیرههای تأمین و عرضهی خود را پایدار یا به اصطلاح سبز میکنند، تولید خود را بهینه میسازند و به محیطزیست یاری میرسانند. آنها همچنین با پایینآوردن هزینهها و به حداقل رساندن مصرف منابع طبیعی و کاهش ضایعات و پسماندها، چرخهی تولید خود را بهبود بخشیده و با آوردن محصولاتشان به بازار، موقعیت رقابتی خود را ارتقا میدهند (برگر،۲۰۱۱). برای مثال کشوری نظیر آلمان در پارهای از موارد با شرکتهایی روبرو است که در تلاشاند با طراحی مجدد و گستردهی محصولات، فرایندها و کل سیستمهای خود گامی در جهت پایداری محیطزیست بردارند و این تازه آغاز راه است....
از متن کتاب