

کژراهه
خاطراتی از تاریخ حذب توده
نسخه الکترونیک کژراهه به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره کژراهه
اعضای جریان چپ اندکی قبل از انقلاب مشروطیت ایرانیان ساکن «بادکوبه»، به گروههای سوسیالدمکرات قفقازی پیوستند و در آن دیار تشکیلات «مراکز غیبی»، «مجاهدین» و بهصورت علنی «سازمان همت» را بنا کردند. در ایران اولین نشانه در حرکت «حیدرخان عمواوغلی» مهندس برق بروز کرد که در اواخر زمان مظفرالدینشاه بهعنوان متخصص به ایران آمد و در کنار شغلش، حرکت «تروریستی»، «اغتشاش» و «انفجار» را آغاز کرد، تا آنجا که به «حیدر بمبی» مشهور شد و در آستان انقلاب مشروطیت به سیدحسن تقیزاده پیوست، حزب دمکرات را تأسیس کرد و در حقیقت بازوی نظامی حیدرخان بود. روند حرکت پس از مشروطیت در ایران و پیروزیهای سوسیالدمکراتها در روسیه، خصوصاً قفقاز و آسیای میانه، بهنوعی تأثیرش را در ایران میگذاشت. ارسال نشریات، اعلامیههای «زحمتکشان» و فعالیتها تا تأسیس حزب عدالت که رسماً حزبی مارکسیستی و مروج مارکسیسم در بادکوبه بود و اعضای آن امثال سیدجعفر پیشهوری بودند، اثرات حزب را در شمال شرقی تا شمال غربی، از خراسان تا کردستان میگذاشت. شعارهای انقلابی، مطالب علیه فئودالها، سرمایهدارها، عوامل استعمار انگلیس و از سوی دیگر شعار عدالتخواهی و تحقق خواستههای زحمتکشان علیه خانها و دولتمردان، برای بخشی از جوانان ناآگاه جذاب بود. با پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ فعالیت جریان مارکسیسم در ایران سرعت بیشتری یافت؛ خاصه زمانی که لنین اعلام کرد احزاب کمونیست جهان باید اعلام موجودیت کنند. حزب کمونیست ایران در عرشه کشتی روس، در بندر انزلی تشکیل جلسه داد. با توجه به نهضت جنگل و نفوذ کمونیستها، اعضای حزب وارد رشت شدند و حکومت سوسیالیستی گیلان را اعلام کردند که از چهرههای مشهور آن کامران آقازاده، سلطانزاده، پیشهوری و حیدرخان عمواوغلی بودند. جمهوری سوسیالیستی گیلان، با انتشار روزنامه کامانیست، ورود به شهر، اشغال مراکز دولتی، اشغال زمین و اموال مردم با عنوان مصادره به نفع زحمتکشان، شعار آزادی زنان و...، نوعی آنارشیسم و فاشیسم بهوجود آورد. نتیجه مقاومت رهبری نهضت جنگل در برابر حرکتهای آنارشیستی کمونیستها، جز ترک رشت و حرکت به فومنات نبود و کمونیستها دولت کمونیستی تشکیل دادند و اعضای آن: سیدجعفر پیشهوری و تئوریسین سلطانزاده (آواتیس میکائیلیان). با وقوع کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹ شوروی دولت ملی بورژوای رضاخان را به رسمیت شناخت و به اعضای حزب دستور خروج از گیلان را دادند؛ نهضت جنگل را به شکست کشاندند و حکومت کودتا را تأیید کردند، تا آنجا که سلیمان میرزا اسکندری رهبر حزب سوسیالیست، وزیر فرهنگ رضاخان میشود! دو سال بعد پیشهوری «اتحادیه کارگران» را بدون قید کمونیست در تهران و اصفهان تشکیل داد و فعالیت در شکل حرکت کارگری صورت گرفت. پیشهوریِ اهل قلم مأمور میشود روزنامه حقیقت را در تهران منتشر کند که در اواخر دهه اول حکومت رضاشاه، غیرقانونی بودن «مرام اشتراکی»، جرم تشکیلات کارگری اعلام میشود و پیشهوری راهی زندان میشود. در آلمان سه تن از کمونیستها: مرتضی علوی، ذره و عبدالحسین حسابی، «فرقه کمونیست» را در سال ۱۳۰۸ راهاندازی کردند و با فشار دولت آلمان به شوروی پناهنده شدند که در سال ۱۳۱۷ در تصفیههای استالین بهدلیل جاسوسی برای انگلیس کشته شدند! در سال ۱۳۱۲ دکتر ارانی تحصیلکرده آلمان که مرتبط با مرتضی علوی بود، در ایران با جاسوس دیگر شوروی «عبدالصمد کامبخش» مرتبط شد و گروه پنجاه و سه نفر را تأسیس کردند. مجلۀ دنیا را منتشر میکنند و طی سالهای ۱۳۱۲ - ۱۳۱۶ بهعنوان محفل مارکسیستی با پوشش «مباحث علمی»، جمعی دیگر چون خلیل ملکی، انور خامهای، احسان طبری و... در کنار ارانی قرار میگیرند. سال ۱۳۱۶ پلیس با نفوذ و شناسایی، مجموعه را دستگیر کرد و همگی راهی زندان و تبعید شدند. با شروع جنگ جهانی دوم، اشغال ایران و سقوط دیکتاتوری رضاخان، «حزب توده» ایران به رهبری سلیمان میرزا اسکندری و با حضور حیدر علیاف که ظاهراً مسئول فرهنگی سفارت شوروی در ایران بود و اعضای حزب کمونیست و گروه پنجاه و سه نفر تأسیس میشود. گروه پنجاه و سه نفر اینها بودند: احسان طبری، سلیمان میرزا اسکندری، عبدالقدیر آزاد، شمس زنجانی، فریدون کشاورز، ایرج اسکندری، خلیل ملکی، انور خامهای، عبدالصمد کامبخش، محسن هشترودی، عباس اسکندری، ضیاء الموتی، عباس نراقی، رضا رادمنش، مرتضی یزدی، محمد یزدی، عماد الموتی، بقراطی، بزرگ علوی، نوشین و... در این دوره حزب توده دارای مرامنامه، شکل و ایدئولوژی است. پس میتوان تأکید کرد که در این دوره حزب دارای خصوصیات زیر بود: ۱. مارکسیسم بهعنوان یک ایدئولوژی تدوینیافته، با مبانی فلسفی، سیاسی و اقتصادی. ۲. مارکسیسم بهعنوان یک جریان فرهنگی سیاسی هنری در رسانهها، محافل، جامعه خصوصاً روشنفکران و فرهنگیان. ۳. مارکسیسم بهمثابه تشکل سیاسی ایدئولوژیک در شکل حزب، گروه، سازمان، جمعیت، اتحادیه و... مارکسیسم، چهل و دو سال در ایران علنی (۱۳۲۰ - ۱۳۳۲) و مخفی (۱۳۵۷ - ۱۳۶۲) حضور داشت و بهصورت غیرعلنی از سالهای (۱۳۲۷ - ۱۳۵۶) در شکل تشکیلات مخفی با انشعابات گوناگون فعال بوده است. اما آنچه جای تأمل و دقت در سرنوشت ایدئولوژی و شکلهای مارکسیستی وجود داشت، مارکسیسم هیچگاه در ایران بهصورت ایدئولوژی مستقل خود را نشان نداد و بهصورت وابسته به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در شکل حزب توده و بعدها سازمان فداییان اکثریت بود که باز به راه حزب رفت. در تشکلهای سازمان انقلابی حزب توده، «حزب رنجبران» وابسته به چین، ابزاری در دست غرب مخصوصاً امریکاییها قرار گرفت. آنها با شعار مارکسیسممائوئیسم بعضاً وابسته به آلبانی، در دوران انور خوجه در تشکلها همچون حزب سوسیالیست به رهبری بابک زهرایی و پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و شکست ایدئولوژی مارکسیسم و چپهای پناهنده به غرب در خدمت سرمایهداری و امپریالیسم غرب قرار گرفتند. روند چپ در سالهای (۱۳۲۰ - ۱۳۲۴) در جامعه ما بهدلیل خلأ ایدئولوژی اسلامی، حاصل بیست سال مبارزه ضد اسلامی عصر رضاشاه و حرکت «تجددگرایی غربی» و باستانگرایی شاهنشاهی، «نسل جوان» جذب شعارهای ضد استبداد و ضد فئودالیسم حزب توده میشوند. با افشای وابستگی علنی حزب توده، ریزش اعضا و مدافعان انشعاب، جمعی از روشنفکران حزب را به انفعال و رسوایی کشاندند (۱۳۲۶). حرکت ترور شاه در بهمن ۱۳۲۷ و غیرقانونی شدن حزب، باعث فرار جمعی و مخفی شدن عدهای شد. در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت (۱۳۲۷ - ۱۳۳۰) نغمههای مخالف حزب توده علیه خلع ید از انگلیس و محکوم کردن مدافعان ملی شدن صنعت نفت باعث شد حزب را بهکلی در جامعه منزوی کند. با انجام کودتای امریکاییانگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، با آنکه حزب دارای بیش از هزار کادر نظامی در ارتش و یک تشکیلات اطلاعاتی مخفی بود، هیچگونه عکسالعمل در برابر کودتا نشان نداد که این هم در کارنامه سیاه حزب ثبت و عدم استقلال رأی و تصمیمگیری حزب همچون عملکرد دهه ۱۳۲۰، روشنتر شد. در سالهای (۱۳۳۳ - ۱۳۵۶) حزب منفعل شد. از یکسو اتحاد جماهیر شوروی در گسترش روابط با دولت ایران و از سوی دیگر نفوذ عوامل اطلاعاتی حکومت ساواک در درون حزب، ناکارآمدی، از هم گسیختگی، ریزش، بدنامی حزب در جامعه و نسل جوان، تشکیلات سازمان جوانان حزب توده را بیارزش و بیپایگاه کرد. در این دوران چند حرکت از سوی حزب صورت گرفت که دستگیری، زندان، اعدام و حتی پیوند حزب و رهبرش رضا رادمنش با تیمور بختیار در عراق منجر به رسوایی دیگری شد. نفوذ حسین یزدی فرزند رهبر پیشین حزب توده، عامل ساواک و دکتر مرتضی یزدی، ضربهای به سیستم اطلاعاتی آلمان شرقی وارد کرد و این هم حزب را در معرض رسوایی جدیدتری قرار داد.
نظرات کاربران درباره کژراهه